کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سود و منفعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کم سود
دیکشنری فارسی به عربی
لحم بدون دهن
-
سود برنده
واژهنامه آزاد
نافع.
-
voyage estimate, voyage estimating
برآورد سود سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تخمین سودآوری کشتی در یک سفر
-
بی کربنات دو سود
دیکشنری فارسی به عربی
ثاني الکربونات
-
ناخالص (سود ناخالص)
دیکشنری فارسی به عربی
إِجْمالي
-
بصورت سود ناویژه بدست اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
مجموع اجمالي
-
از اختلافها به سود خود بهره جست
دیکشنری فارسی به عربی
استثمر الخلافات لصالحه
-
جستوجو در متن
-
منفعت
لغتنامه دهخدا
منفعت . [ م َ ف َ ع َ ] (ع اِ) سود و فایده و نفع و حاصل . (ناظم الاطباء). منفعة. بهره . بر. سود. عائد. خلاف مضرت . ج ، منافع. (یادداشت مرحوم دهخدا) : از منفعت دریا وز مردم دریابسیار که و پیش خرد منفعتش مه . منوچهری .در بسیارش مضرت اندک نیست در اندک ا...
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب ِ ] (ع پیشوند) (از: حرف جر «ب » + حرف نفی «لا») کلمه ٔ نفی مأخوذ از عربی ، یعنی بی و بدون ، و چون این کلمه را بر سر اسمی درآورند، اسم معین فعل میگردد مانند بلاتوقف ، بلاخلاف ، بلاشبهه ... (از ناظم الاطباء). این کلمه بر سر اسماء و مصادر عربی...
-
سوب
واژهنامه آزاد
سُوب [sowb]؛ منفعت، سود (در زبان بلوچی و فرهنگ پهلوی).
-
برمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: barmand) (بَر = سود ، فایده ، سینه ، آغوش ، پهلو + مند (پسوند دارندگی )) ، سودمند ، منفعت دار ، تنومند ، برومند؛ (به مجاز) قوی و نیرومند .
-
مرابحت
لغتنامه دهخدا
مرابحت . [ م ُ ب َ ح َ ] (ع مص ) به سود و منفعت بیع کردن . (غیاث اللغات ). رجوع به مرابحه و مرابحة شود.
-
متنحی
لغتنامه دهخدا
متنحی . [ م ُ ت َ ن َح ْ حا ] (ع اِ) محل برگشت . || جای سود و منفعت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
میح
لغتنامه دهخدا
میح . [ م َ ] (ع اِ) سود و منفعت . || مسواک . || رفتار بط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوعی از رفتار نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
سودکرد
لغتنامه دهخدا
سودکرد. [ ک َ ] (اِ مرکب ) نفع. منفعت . فایده : چو سال برآمدی شمار اصل خواسته خویش برگرفتی و سود کرد همه بدرویشان دادی . (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ).