کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سود ویژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سود ویژه
لغتنامه دهخدا
سود ویژه . [ دِ ژَ / ژِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفع خالص . (فرهنگستان ).
-
واژههای مشابه
-
سُودٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سياهان (جمع اسود)
-
سود بخشیدن
واژگان مترادف و متضاد
فایدهداشتن، موثر بودن، تاثیر گذاشتن، نتیجه دادن، نتیجهبخش بودن
-
سود بردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استفاده کردن، بهره بردن، صرفه کردن، منفعت داشتن، منتفع شدن، نفع بردن، نفع داشتن ≠ ضرر کردن، زیان بردن ۲. مرابحت
-
سود داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سودمندبودن، مفید بودن ≠ مضر بودن ۲. پربهره بودن، سودآور بودن، استفاده کردن، سود بردن ≠ زیان کردن
-
سود کردن
واژگان مترادف و متضاد
درآمد داشتن، عایدی داشتن، بهره یافتن، منفعت بردن، نفعبردن
-
نمک سود
لغتنامه دهخدا
نمک سود. [ ن َ م َ ] (ن مف مرکب ) هرچیزی را گویند که بر آن نمک پاشیده باشند عموماً. (برهان قاطع) (آنندراج ). نمک سوده . || گوشت قدید و کباب گوشت قدید را گویند خصوصاً. (برهان قاطع) (آنندراج ). گوشت خشک کرده ٔ نمک پاشیده برای نگاه داشتن . (فرهنگ خطی )....
-
کربنات سود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carbonate de soude] (شیمی) karbonātsud نمک قلیا؛ جوهر قلیا.
-
سود خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) ربا خوردن .
-
نمک سود
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) گوشت یا هر چیز دیگر که آن را در نمک خوابانده باشند.
-
جنگ سود
لغتنامه دهخدا
جنگ سود. [ ج َ ] (ص مرکب ) آنکه از جنگ کسب فایده و سودی کند. (ناظم الاطباء). کسی که سود خود را در جنگ بیند یا کسی که فرسوده ٔ جنگ باشد. و این کنایه از جنگ آزموده و تجربه کار است . (آنندراج ) : درآمد بر او زنگی جنگ سودبیک ضربت از تن سرش را ربود.نظامی ...
-
سود آمدن
لغتنامه دهخدا
سود آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) نتیجه دادن . فایده دادن : آفرین و مدح سود آید همی گر بگنج اندر زیان آید همی .رودکی .
-
سود بخشیدن
لغتنامه دهخدا
سود بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) سود دادن .
-
سود برداشتن
لغتنامه دهخدا
سود برداشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) انتفاع . (المصادر زوزنی ). سود بردن .