کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سود بخشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سود ویژه
لغتنامه دهخدا
سود ویژه . [ دِ ژَ / ژِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفع خالص . (فرهنگستان ).
-
شحنه سود
لغتنامه دهخدا
شحنه سود. [ ش ِ ن َ / ن ِ ] (ن مف مرکب ) گرفتار شحنه . (شرفنامه چ وحید ص 124) : سیه کار شب چون شود شحنه سودبرون آید آتش ز گردنده دود.نظامی .
-
مشک سود
لغتنامه دهخدا
مشک سود. [ م ُ / م ِ ] (ن مف مرکب ) از اسماء معشوق است . (بهار عجم ) (آنندراج ). || مشک سنج . (از ناظم الاطباء). در صفات عذار و قلم و کاکل . (از بهار عجم ) (آنندراج ). آغشته به مشک . عطرآگین . خوشبوی . عطرافشان : عالم ختن شد از قلم مشک سود ماجای ترحم...
-
بی سود
لغتنامه دهخدا
بی سود. (ص مرکب ) (از: بی + سود) بی نتیجه . بی فایده . (یادداشت مؤلف ) : بی سود بود هرچه خوردمردم در خواب بیدار شناسد مزه از منفعت و ضر. ناصرخسرو. || تباه . هدر. بی نتیجه و فایده : زگفتار او شاه خشنود گشت همه رنج پوینده بی سود گشت . فردوسی .چو دیدند...
-
نمک سود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) namaksud ویژگی گوشت یا چیز دیگر که آن را در نمک خوابانده و با نمک پرورده باشند.
-
سود بردن
دیکشنری فارسی به عربی
ربح
-
سود سهام
دیکشنری فارسی به عربی
دخل
-
کم سود
دیکشنری فارسی به عربی
لحم بدون دهن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
سود برنده
واژهنامه آزاد
نافع.
-
dry brining
نمکسود کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از روشهای نگهداری مواد غذایی مانند گوشت و ماهی و سبزیجات با استفاده از نمک یا سنگ نمک
-
voyage estimate, voyage estimating
برآورد سود سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تخمین سودآوری کشتی در یک سفر
-
group-serving bias
سوگیری گروهسود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] یکی از گرایشهای شناختی که بهموجب آن افراد برای گروه خود بیشازحد ارزش قائل میشوند و بهخصوص تمایل دارند موفقیتها را به گروه و شکستها را به عوامل بیرونی نسبت دهند
-
سود و زیان
لغتنامه دهخدا
سود و زیان . [دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نفع و ضرر : تکاپوی مردم بسود و زیان بتا و مدو هر سویی تازیان . ابوشکور.بدو شاد شد کشور خوزیان پر از مردم و آب و سود وزیان . فردوسی .چنین داد پاسخ کز ایرانیان مدارید باز ایچ سود و زیان . فردوسی .ومنصور [ دوان...
-
بی کربنات دو سود
دیکشنری فارسی به عربی
ثاني الکربونات