کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دل سوختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] delsuxtegi دلسوخته بودن؛ آزردگی.
-
اثر سوختگی
دیکشنری فارسی به عربی
حرق
-
سوختگی سطحی
دیکشنری فارسی به عربی
حرق سطحي
-
winter sunscald, winter bark-scorch
آفتابسوختگی زمستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آسیب موضعی به پوست و بُنلاد ناشی از یخزدگی پس از گرمای غیرمنتظره در زمستان
-
جای زخم یا سوختگی
دیکشنری فارسی به عربی
ندبة
-
جستوجو در متن
-
قِفْلَ
لهجه و گویش گنابادی
ghefla در گویش گنابادی یعنی تبخال ، سوختگی ، اثر سوختگی
-
burnability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
degami
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
furaciousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burnouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burnbeat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burnies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burntly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burnwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
burnsides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی