کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوام
/savām/
معنی
گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوام
لغتنامه دهخدا
سوام . [ س َ ] (ع اِ) چرنده . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || گوی که زیر هر دو چشم اسب است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
سوام
لغتنامه دهخدا
سوام . [ س ُ ] (ع اِ) بها. (منتهی الارب ). بها. قیمت . (ناظم الاطباء). || نام مرغی است . || (مص ) بها کردن متاع . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
سوام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] savām گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن.
-
واژههای مشابه
-
سوام ابرص
لغتنامه دهخدا
سوام ابرص . [ س َ م ِ اَ رَ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ سام ابرص . (ناظم الاطباء). رجوع به این کلمه شود.
-
واژههای همآوا
-
صوام
لغتنامه دهخدا
صوام . [ ص َ ] (اِخ ) کوهی است در نزدیکی بصره . (معجم البلدان ).
-
صوام
لغتنامه دهخدا
صوام . [ ص َ ] (ع ص ، اِ) زمین خشک بی آب . (منتهی الارب ).
-
صوام
لغتنامه دهخدا
صوام . [ ص َوْ وا ] (ع اِ) پرنده ای است خاکی رنگ درازگردن که بیشتر در خرمابن آشیانه سازد.
-
صوام
لغتنامه دهخدا
صوام . [ ص َوْ وا ] (ع ص ) بسیار روزه گیرنده . صیغت مبالغه است صائم را. رجوع به صائم شود.
-
صوام
لغتنامه دهخدا
صوام . [ ص ُوْ وا ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائم . رجوع بدان کلمه شود.
-
ثوام
لغتنامه دهخدا
ثوام . [ ث َوْ وا ] (ع ص ، اِ) سیرفروش .
-
صوام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] savvām کسی که بسیار روزه میگیرد؛ بسیارروزهگیر.
-
جستوجو در متن
-
سامة
لغتنامه دهخدا
سامة. [ سام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) جانور زهردار گزنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، سوّام . || مرگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).