کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوارنظام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوارنظام
/savārnezām/
معنی
= سوارهنظام
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوارنظام
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِ.) بخشی از قشون که افراد آن سوار بر اسب بودند.
-
سوارنظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی، مقابلِ پیادهنظام] (نظامی) [منسوخ] savārnezām = سوارهنظام
-
جستوجو در متن
-
ارد اول
لغتنامه دهخدا
ارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م . نوشته اند ولی ظن قوی میرود که دومی صحیح تر است . اُرُد نخستین شاه ایران است که در زمان سلط...
-
گئوتم
لغتنامه دهخدا
گئوتم . [ گ َ ءُ ت ِ م َ ] (اِخ ) گئوتمه . گئوتم . اسم یکی از دیویسنان و از رقبای زرتشت است ، جز در فقره ٔ 16 از فروردین یشت دگر در هیچ جای اوستا نه در هیچ کتب پهلوی اسمی از او برده نشده است . معنی لفظی آن معلوم نیست در سانسکریت گوتم موجود و اسم طبقه...