کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهتایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← گروه سهتایی
-
واژههای مشابه
-
تأیی
لغتنامه دهخدا
تأیی . [ ت َ ءَی ْ ] (ع مص ) قصد نمودن شخص و آیت اورا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأییته ُ و تآییته ُ؛ ای قصدت آیته ُ و تعمدته ُ. (اقرب الموارد). || توقف و درنگ نمودن در مکانی . (منتهی الارب ).
-
تآیی
لغتنامه دهخدا
تآیی . [ ت َ ] (ع مص ) مصدر باب تفاعل از «ای ی » توقف کردن . درنگ کردن . (از منتهی الارب ) .
-
trio 2
گروه سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گروه موسیقی شامل سه اجراکننده متـ . سهتایی
-
triple meter
وزن سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] وزنی شامل دستهها یا میزانهایی که دارای سه ضربان ریتمی هستند
-
terpolymer, ternary copolymer
همبَسپار سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که شامل سه تکپار متفاوت است
-
terpolymerization
همبَسپارش سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی که محصول آن سهبسپار است
-
triple arthrodesis
مفصلخشکانی سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] اتصال استخوان قاپ به پاشنه و استخوان هلالی به مکعبی
-
triple tonguing
زبانزنی سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] در نواختن سازهای بادی برنجی و فلوت، استفاده از زبان برای ایجاد جملهبندی سریع که با استفاده از توالی واجهای «ت ـ ت ـ ک» یا «ت - ک - ت»، یک جزء سهتایی بهصورت منفرد یا مکرر، صورت میگیرد
-
triple collision
برخورد سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برخورد ناشی از برهمکنش همزمان سه جسم
-
triple stopping
پردهگیری سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پردهگیری سه سیم بهطور همزمان
-
دسته سه تایی
دیکشنری فارسی به عربی
مقود
-
سه
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ په . ] (اِ.) عددی بین دو و چهار، دو بعلاوة یک . ثلاث . ؛ ~ به سی دادن کنایه از: معاملة پر سود کردن . ؛ ~ شدن بد شدن ، خراب شدن .
-
سه
لغتنامه دهخدا
سه . [ س ِ ] (عدد، ص ، اِ) ترجمه ٔ ثلاث . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). عدد توصیفی . (ناظم الاطباء). علامت آن [ 3 ] است . دو بعلاوه یک . (ناظم الاطباء) : میلا و منی ای فغ و استاد توأم من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو. رودکی .وصال تو تا باشدم می...