کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهم 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
apothem, short radius
سهم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فاصلۀ مرکز یک چندضلعی منتظم از هریک از اضلاعش
-
جستوجو در متن
-
حامل الاسهم
دیکشنری عربی به فارسی
سهم دار , صاحب سهم
-
سهیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahim کسی که با دیگری از چیزی سهم ببرد؛ همسهم؛ همبهره.
-
shareholder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهامدار، سهم دار، صاحب سهم، سهیم
-
sharecropper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهم، زارع، مستاجر، زارع سهم گیر
-
پایاپای
واژهنامه آزاد
این کلمه در اصل، ترکی بوده و به معنی سهم (پای) در مقابل سهم است.
-
sharepenny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهم
-
shareef
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهم
-
به موجودی افزودن
دیکشنری فارسی به عربی
سهم
-
earning per share
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در آمد از هر سهم
-
سهمیه
فرهنگ فارسی معین
(سَ یِّ) [ ازع . ] (ص نسب .) منسوب به سهم ، مقدار و چیزی که نصیب و سهم کسی شود.
-
سهام دار
لغتنامه دهخدا
سهام دار. [ س ِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ سهم . آنکه در شرکتی سهم دارد.
-
یک ششم
لغتنامه دهخدا
یک ششم . [ ی َ / ی ِ ش ِ ش ُ ] (اِ مرکب ) شش یک . سدس . یک از شش . یک سهم از شش سهم چیزی .
-
فلش
واژگان مترادف و متضاد
پیکان، سهم