کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهم دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سهم دادن
دیکشنری فارسی به عربی
حصة , وزع
-
سهم بردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
کریم آباد سهم الدوله
لغتنامه دهخدا
کریم آباد سهم الدوله . [ ک َ دِ س َ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب شهرستان ورامین . جلگه و معتدل است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
بهای رسمی سهم
دیکشنری فارسی به عربی
معدل
-
سهم بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قطعة
-
سهم الا رثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند
دیکشنری فارسی به عربی
تقدم
-
جستوجو در متن
-
حامل الاسهم
دیکشنری عربی به فارسی
سهم دار , صاحب سهم
-
shareholder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهامدار، سهم دار، صاحب سهم، سهیم
-
سهام دار
لغتنامه دهخدا
سهام دار. [ س ِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ سهم . آنکه در شرکتی سهم دارد.
-
sharer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توافق، شریک، سهیم، سهم دار
-
sharers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشترکین، شریک، سهیم، سهم دار
-
تسهیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - سهم بندی کردن . 2 - پارچه را نقش دار ساختن .
-
مفروز
لغتنامه دهخدا
مفروز. [ م َ ] (ع ص ) جداکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پراکنده و جداکرده و دورکرده . (ناظم الاطباء). جداکرده شده . معین شده . (از اقرب الموارد). || ملکی که سهام مالکان مشترک آن تعیین و حدود آن مشخص شده باشد، مقابل مشاع . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ...
-
شرکت
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) [ ع . شرکة ] 1 - (مص ل .) شریک شدن . 2 - (اِمص .) شراکت ، انبازی . 3 - شراکت بین چند نفر که هر یک به میزان سرمایة خود سهم دارد. ؛~ سهامی شخص حقوقی که حقوق و تعهدات آن مستقل از حقوق و تعهدات سهامداران باشد و فعالیت آن براساس مجوز دولت مشروعی...
-
محمدعبدی
واژهنامه آزاد
نام روستایی کوچک در بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر که از توابع دهستان گُلکی است. ساکنان این روستا از اقوام لر ساکن نورآباد ممسنی بوده اند که حدود 250 سال پیش به دلیل درگیری های قومی به مناطق ساحلی شهرستان تنگستان و بعدها به کوهپایه های زاگرس د...