کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سهرو
لغتنامه دهخدا
سهرو. [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ بختیاروند هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
-
جستوجو در متن
-
بختیاروند
لغتنامه دهخدا
بختیاروند. [ ب َ وَ ] (اِخ ) طایفه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75). از ایلات بختیاری وتابع هفت لنگ است و از شعبات آن است : منجزی ، علاءالدین وند، بلیوند، وه ناشی ، سهرو، لروزنی ، مشهدی مرادی .
-
بیداری
لغتنامه دهخدا
بیداری . (حامص ) مقابل سهرو بی خوابی . (از ناظم الاطباء). یقظه مقابل خواب و نوم ، سهد. سهاد. یاد. (یادداشت مؤلف ) : حالی است که روح نفسانی اندر آن حال آلتها و حس و حرکت را کار فرماید تا مردم بقصد و اختیار خویش حرکتها میکند و از محسوسات خبر می یابد. ...