کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سهره
/sehre/
معنی
پرندهای کوچک و خوشآواز با پرهای زرد و سبز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سهره
فرهنگ فارسی معین
(س رَ یا رِ) (اِ.) سیره ، پرنده ای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل با پرهای زرد و سبز.
-
سهره
لغتنامه دهخدا
سهره . [ س ِ رَ / رِ ] (اِ) مأخوذ از هندی تاجی از مروارید زرکش و گل دار که در روزعروسی بر سر داماد و عروس گذارند. (ناظم الاطباء).
-
سهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیره› (زیستشناسی) sehre پرندهای کوچک و خوشآواز با پرهای زرد و سبز.
-
سهره
دیکشنری فارسی به عربی
طائر الحسون
-
واژههای مشابه
-
Fringillidae
سهرهایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] تیرهای از راستۀ گنجشکسانان با جثۀ کوچک تا متوسط که آوازهخوان هستند و لانۀ آنها سبدشکل است
-
خانواده سهره
دیکشنری فارسی به عربی
طائر البرقش
-
Serinus syriacus
سهرهای سوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از سهرهایان و راستۀ گنجشکسانان با منقار کوتاه و پرهای خالدار قهوهای تیره و روشن
-
سهره کاکل قرمز امریکایی
دیکشنری فارسی به عربی
کاردينال
-
سهره وانواع ان
دیکشنری فارسی به عربی
طائر البرقش
-
واژههای همآوا
-
سحره
فرهنگ فارسی معین
(سُ حَ رَ یا رِ) [ ع . سحرة ] (اِ.) ج . ساحر؛ جادوگران .
-
سحره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سحرَة، جمعِ ساحر] [قدیمی] sahare = ساحر
-
سِحْرِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
جادوي او