کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سن نسبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سن دمینگ
لغتنامه دهخدا
سن دمینگ . [ س َ دُ ] (اِخ ) یکی از کشورهای جمهوری آمریکا واقع در آنتیلهای کبیر در قسمت شرقی جزیره ٔ هائیتی مساحت 50000 کیلومتر مربع و دارای 2200000تن سکنه . زبان اهالی اسپانیایی است . پایتخت آن نیز «سن دمینگ » یا چیوداد تروخیلو . و دارای آب و هوای ا...
-
سن رسیدگی
لغتنامه دهخدا
سن رسیدگی . [ س ِ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی سن رسیده . به زاد برآمدگی . بلوغ . سن رشد.
-
سن رسیده
لغتنامه دهخدا
سن رسیده . [ س ِ رَ دَ / دِ ](ن مف مرکب ) بالغ. بزاد برآمده . رجوع به بالغ شود.
-
سن زدگی
لغتنامه دهخدا
سن زدگی . [ س ِ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی سن زده . به آفت سن گرفتار شدگی .
-
سن زده
لغتنامه دهخدا
سن زده . [ س ِزَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گرفتار آفت سن شده باشد.
-
سن سیمون
لغتنامه دهخدا
سن سیمون . [ س َ م ُ ] (اِخ ) کلود هانری (کنت ) فیلسوف و نویسنده ٔ فرانسوی از خانواده ٔ شخص سابق الذکر وی بسال 1760 در پاریس متولد و در سال 1825 م . فوت کرده است . پیشوای مکتب سیاسی و اجتماعی سن سیمونیان میباشد. وی مدت ده سال بمسافرت و تتبع پرداخت و ...
-
سن سیمون
لغتنامه دهخدا
سن سیمون . [ س َ م ُ ] (اِخ ) لویی دُرووروا . نویسنده و دانشمند فرانسوی در سال 1675 م . در پاریس متولد و در سال 1755 م . فوت کرده است . وی نویسنده ٔ «خاطرات » معروف است ، شامل خاطرات او از 1691- 1723 م . وی در آن هزاران واقعه از حیات دربار را نقل میک...
-
سن یاتسن
لغتنامه دهخدا
سن یاتسن . [ س َ س ِ ] (اِخ ) سیاستمدار چینی . در نزدیک کانتن بسال 1866 م . متولد و بسال 1925 درگذشت . وی مؤسس و محرک انقلاب 1911 م . در کشور چین بود و در 1918 هفت ایالت چین جنوبی را در اداره و اختیار داشت و در 1921 م . به ریاست جمهوری چین رسید. (فر...
-
سن ین
لغتنامه دهخدا
سن ین . [ س ِ ی ِ ] (اِخ ) از علمایی که برای خواندن خط هیت ها متحمل زحماتی شده اند و کار زیاد کرده اند. (ایران باستان ج 1 ص 49).
-
صغر سن
لغتنامه دهخدا
صغر سن . [ ص ِ غ َ رِ س ِن ن ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خردی عمر و خردسالی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).- صغر سن گرفتن ؛ در تداول عامه ٔ امروز گرفتن حکم از مراجع رسمی قضائی است مبتنی بر اینکه سن شخص از میزانی که در شناسنامه ٔ او قید گردیده بفلان مقدا...
-
کاس سن
لغتنامه دهخدا
کاس سن . [ س َ ] (اِخ ) (کوه ) کوهی واقع در جنوب ایتالیا، نزدیک «کاسینو» داری 519گز ارتفاع . به سال 529 «سن بنویی » در آنجا صومعه ای برای پیروان مسلک خود ساخت که در قرون وسطی بتمام عالم مسیحیت پرتو افکند و به سال 1944 بسبب یک بمباران شدید بکلی خراب گ...
-
میانه سن
لغتنامه دهخدا
میانه سن . [ ن َ / ن ِ س ِن ن / ن ] (ص مرکب ) میان سال . میانه عمر. نه جوان و نه پیر. (ناظم الاطباء). میانه سال . که نه پیر است و نه جوان .
-
میزان سن
لغتنامه دهخدا
میزان سن . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح تئاتر) صورت خارجی دادن اثری غنایی یا درام یا سناریو به صورت صحنه ٔ نمایش یا فیلم . تنظیم صحنه ها و نظارت بر همه ٔ امور فنی و هنری یک نمایشنامه یا سناریو.
-
لانگ سن
لغتنامه دهخدا
لانگ سن . [ س ُ ] (اِخ ) شهر و دژی از تنکن (هندوچین ) نزدیک سرحد چین دارای هفت هزار و پانصد تن سکنه است .
-
اس سن
لغتنامه دهخدا
اس سن . [ اِس ْ س ُ ] (اِخ ) رودی بفرانسه . و آن بشط سِن ریزد.