کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنیح
لغتنامه دهخدا
سنیح . [ س َ ] (ع ص ، اِ) صید که از جانب چپ صیاد برآید. || مروارید یا رشته ٔ آن پیش از آنکه مروارید در آن کشیده باشند. || پیرایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
سنیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: saniy(y)e) (عربی) عالی ، خوب .
-
سنیه
واژگان مترادف و متضاد
نیک، نیکو، عالی، خوب
-
سنیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سنیَّة، مؤنثِ سَنیّ] saniy[y]e = سَنی
-
سنیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سُنَّة) [عربی: سنیَّة، مقابلِ شیعه] [قدیمی] sonniy[y]e = سُنی
-
جستوجو در متن
-
پیرایه
لغتنامه دهخدا
پیرایه . [ را ی َ / ی ِ ] (اِمص ) آرایش و زیور باشد از طرف نقصان همچون سرتراشیدن و اصلاح کردن و شاخهای زیادتی درخت را بریدن . (برهان ). || (اِ) پیراهه . (شرفنامه ). حلی . حلیة. (دهار). تهویل . سنیح . (منتهی الارب ). زینت وآرایش زنان . (صحاح الفرس ). ...
-
مروارید
لغتنامه دهخدا
مروارید. [ م ُرْ ] (اِ) یک نوع ماده ٔ صلب و سخت و سپید و تابان که در درون بعضی صدفها متشکل می گردد و یکی از گوهرها می باشد. (ناظم الاطباء). مروارید افخر سایر جواهر است و بعضی برآنند که از جنس استخوان است و او بحسب آب و رنگ منقسم می شود به شاهوار و شک...