کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگ شناسی رسوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
suite 2
گروهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعهای از سنگهای آذرین بهظاهر همماگما
-
fault rock
گسلسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سنگ خردشده براثر جنبش گسل و سایش دیوارهها بر یکدیگر
-
siltstone
لایسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی تورقناپذیر و سختشده که دانههای آن عمدتاً از لای تشکیل شده است
-
میزراهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سنگ کلیه
-
menhir
میلسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] افراشتهسنگی منفرد از نوع خرسنگ
-
abiolith
نازیستسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی که از ذرات آلی تهی باشد
-
namestone
نامسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سنگی که بر روی آن عباراتی کنده شده باشد و از آن برای مشخص کردن گور یا هر محل دیگری استفاده کرده باشند
-
framestone
قابسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی سنگآهک برجا که با مواد آلی به هم چسبیدهاند و در آن اندامگانهایی مانند مرجان چارچوبی سخت را در هنگام رسوبگذاری به وجود میآورند
-
obelisk
هِرمسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تکسنگی یادمانی در مصر باستان با مقطع مربع که هرچه ارتفاع آن بیشتر میشود باریکتر میشود و نوک آن یک سرهِرم قرار دارد
-
curling
یخسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی که در آن دو تیم چهارنفره سنگهای بزرگ و گرد و صیقلی ویژهای موسوم به سنگ یخسنگ را بر روی یک مسیر یخی به سوی حفرههایی در انتهای زمین سُر میدهند
-
cobble, roundstone
قلوهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهسنگی نسبتاً گرد به قطر 64 تا 256 میلیمتر
-
chronolith
گاهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد گاهچینهنگاشتی
-
ore 1
کانسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مادۀ طبیعی که از آن یک یا چند کانی دارای ارزش اقتصادی استخراج شود؛ این اصطلاح بیشتر در مورد مواد فلزدار و همراه با نام آن مواد به کار میرود
-
سبک سنگ
لغتنامه دهخدا
سبک سنگ . [س َ ب ُ س َ ] (ص مرکب ) مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت . سبکسر. (آنندراج ) (برهان ). جلف : پیری که بسالی سخن خام نگویدباشد برِ او خام و سبک سنگ و سبک سار. فرخی . || آنچه یا آنکه وزنش کم باشد. کم وزن . سبک وزن : چو یاقوت باید سخن بی...
-
زمین سنگ
لغتنامه دهخدا
زمین سنگ . [ زَ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شمیل است که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است و 338 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).