کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگ در قندیل زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنگ در قندیل زدن
لغتنامه دهخدا
سنگ در قندیل زدن . [ س َ دَ ق ِ / ق َ زَ دَ] (مص مرکب ) رجوع به سنگ و سنگ بر قندیل زدن شود.
-
واژههای مشابه
-
coal petrology
سنگشناسی زغالسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] علمی که به خاستگاه، تاریخچه، رخداد، ساختار، ترکیب شیمیایی و ردهبندی زغالسنگ میپردازد متـ . زغالسنگشناسی anthracology
-
سنگ بر سنگ ناایستادن
لغتنامه دهخدا
سنگ بر سنگ ناایستادن . [ س َ ب َ س َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از هنگامه ٔسخت . (آنندراج ). سنگ روی سنگ بند نشدن : بکوه آرد نهیب او گر آهنگ ناستد سنگ آنجا بر سر سنگ .سلیم (از آنندراج ).
-
سنگ بر سنگ
لغتنامه دهخدا
سنگ بر سنگ . [ س َب َ س َ ] (اِخ ) گریوه ای است محاذی تومان پیشکین تا کنار آب ارس از ولایت موغان . (از نزهة القلوب ص 90).
-
سنگ سنگ شکن
لغتنامه دهخدا
سنگ سنگ شکن . [ س َ گ ِ س َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) قوی تر از قوی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
قلوه سنگ ، قلبه سنگ
لهجه و گویش تهرانی
سنگ گرد به اندازه مشت کوچک
-
سنگ قلاب، سنگ قلاب کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی را از سر وا کردن
-
کف سنگ
لغتنامه دهخدا
کف سنگ . [ ک َ س َ ] (اِ مرکب ) سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. (ناظم الاطباء). کوبه . (منتهی الارب ).
-
کلابه سنگ
لغتنامه دهخدا
کلابه سنگ . [ ک َب َ / ب ِ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ فلاخن . (ناظم الاطباء).
-
کت سنگ
لغتنامه دهخدا
کت سنگ . [ ک َ س َ ] (اِخ ) قریه ای است چهار فرسخ میانه جنوب و مغرب آباده . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
suite 2
گروهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعهای از سنگهای آذرین بهظاهر همماگما
-
fault rock
گسلسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سنگ خردشده براثر جنبش گسل و سایش دیوارهها بر یکدیگر
-
siltstone
لایسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی تورقناپذیر و سختشده که دانههای آن عمدتاً از لای تشکیل شده است
-
میزراهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سنگ کلیه