کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنگبار
لغتنامه دهخدا
سنگبار. [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگلاخ . || سنگستان . || سنگ باران . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
هفت فرشی
لغتنامه دهخدا
هفت فرشی . [ هََ ف َ ] (ص نسبی ) دارای هفت فرش .به کنایه ، زمین که دارای هفت طبقه است : رفتی ز بساط هفت فرشی تا طارم سنگبار عرشی .نظامی .
-
سنگسار
لغتنامه دهخدا
سنگسار. [س َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سیاست که آدمی را تا کمر درخاک نشانند و بر آن سنگ باران کنند بحدی که بمیرد. (غیاث ). سیاستی باشد مشهور که آدمی تا کمر در خاک نشانند و سنگ باران کنند. (برهان ). سیاستی است که به عربی رجم خوانند. (انجمن آرا) (ناظم الاطب...
-
سار
لغتنامه دهخدا
سار. (اِ) سر. (برهان ) (جهانگیری ) (شعوری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). که به عربی رأس گویند. (برهان ). به این معنی در ترکیبات زیر آمده است : آسیمه سار، سرآسیمه . آسیمه سر. سیمه سار : من از بهر آن بچه آسیمه سارهمی گردم اندر جهان سوگوار. شمسی (یوسف و زلی...