کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنوسی
لغتنامه دهخدا
سنوسی . [ س َ ] (اِخ ) (1202 - 1276 هَ . ق .). محمدبن علی بن سنوس . مشهور به سنوسی الخطابی الحسنی الادریسی . مؤسس و پیشوای طریقه ٔ سنوسیه ٔ اول . او راست : الکواکب الدریة فی اوائل الکتب الاثریة. التحفه فی اوائل الکتب الشریفه . (اعلام زرکلی ج 3 ص 954...
-
سنوسی
لغتنامه دهخدا
سنوسی . [ س َ ] (اِخ ) (832 - 895 هَ. ق .). محمدبن یوسف بن عمربن شعیب سنوسی حسنی . ملقب به ابوعبداﷲ. او را تصانیف بسیاری است . از جمله : 1 -شرح صحیح بخاری . 2 - شرح مقدمات جبر و مقابله ابن یاسمین . 3 - شرح جمل خونجی در منطق . 4 - تفسیر سوره ٔ ص و ماب...
-
واژههای مشابه
-
مهدی سنوسی
لغتنامه دهخدا
مهدی سنوسی . [ م َ ی ِ س َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن علی سنوسی ، پیشوای فرقه ٔ سنوسیه ٔ دوم . به سال 1262 هَ . ق . زاده شد. بعد از پدرش جانشینی او را بر عهده گرفت . در ایام او فرقه ٔ سنوسیه در نقاط مختلف بسط پیدا کرد و به سال 1318 هَ . ق . درگذشت . (از ...
-
جستوجو در متن
-
عکاری
لغتنامه دهخدا
عکاری . [ ع َ ک ْ کا ] (اِخ ) رمضان بن عبدالحق عکاری (984 -1056 هَ . ق .). از فقیهان دمشق بود و او را حاشیه ای بر شرح سنوسی است . (از الاعلام زرکلی از خلاصةالاثر).
-
علی سودانی
لغتنامه دهخدا
علی سودانی . [ ع َ ی ِ] (اِخ ) ابن بری . فقیه و متکلم و صوفی (1013 - 1073هَ . ق .). او راست : شرحی بر ام البراهین سنوسی ، در عقائد. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 72).
-
جزائری
لغتنامه دهخدا
جزائری . [ ج َ ءِ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲ زواوی . وی مردی فاضل و پیرو مذهب مالکی و از قبیله ٔ زواوه بود و در الجزائر اقامت داشت . او راست : «اللامیة» در علم کلام که امام سنوسی آن را شرح کرده است . (از اعلام زرکلی ).
-
عبدالحلیم
لغتنامه دهخدا
عبدالحلیم . [ ع َ دُل ْ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲالنابلسی الشویکی . مردی فاضل بود وبه ادب اشتغال داشت . در الازهر به تحصیل پرداخت و درنابلس سکونت جست سپس به عکا رفت و نزد حاکم عکا مکانتی یافت و به سال 1185 هَ . ق . درگذشت . او را رساله ای است در علم کلا...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف القصری الفاسی معروف به القصری . وی فقیه و عالم به لغت و اصول و حدیث بود. از تألیفات اوست : حاشیة علی البخاری و حاشیة علی الجلالین . حاشیه ای بر شرح صغری سنوسی و حواشی دیگر. وی به سال 972 هَ . ق . م...
-
عطیةا
لغتنامه دهخدا
عطیةا. [ ع َ طی ی َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عطیه ٔبرهانی شافعی اُجهوری . فقیه و فاضل و نابینا و از اهالی اجهور بود. وی به سال 1190 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : ارشاد الرحمان لاسباب النزول و النسخ و المتشابه من القرآن . و کتاب الکوکبین النیرین ...
-
دسوقی
لغتنامه دهخدا
دسوقی . [دُ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عرفه ٔ دسوقی مالکی . از عربی دانان مصر و مدرسان الازهر در قرن سیزدهم هجری بود که 1230 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : الحدود الفقهیة، حاشیه بر مغنی اللبیب ، حاشیه بر سعد تفتازانی ، حاشیه بر الشرح الکبیر علی مخت...
-
علیمی
لغتنامه دهخدا
علیمی . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) یاسین بن زین الدین بن ابی بکربن محمدبن علیم حمصی شافعی . مشهور به علیمی . نحوی و متکلم و بیانی قرن یازدهم هَ . ق . بود. در حمص متولدشد سپس با پدر خود به مصر رفت و پس از اتمام تحصیلات ، در جامع ازهر به تدریس پرداخت و در بیست...
-
علی عیادی
لغتنامه دهخدا
علی عیادی . [ ع َ ی ِ ع َی ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالصادق بن احمدبن عبدالصادق بن محمدبن عبداﷲ عیادی مالکی . مکنی به ابوالحسن . وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هَ. ق . بود. و در ربیعالاول سال 1138 هَ . ق . در طرابلس غرب درگذشت . او راست : 1- تحفةالاخو...
-
باجوری
لغتنامه دهخدا
باجوری . (اِخ ) شیخ ابراهیم بن محمدبن احمد باجوری (بیجوری ) شافعی (1198 - 1277 هَ . ق .) . وی در باجور که از دهات منوفیه (مصر) است متولد شده و نزد پدر خود تربیت یافته و قرآن مجید را ازو آموخت . وی در سال 1212 بجامع ازهر رفت و تا سال 1213 که فرنسیس به...