کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنقر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سنغر
لغتنامه دهخدا
سنغر. [ س ُ غ ُ ] (اِخ ) ابن مودود. رجوع به سنقر، سنقربن مودود، سلاجقه و سلجوقیان شود.
-
سنغر
لغتنامه دهخدا
سنغر. [ س ُغ ُ ] (اِ) مرد آژین کننده ٔ آسیا. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
gyrfalcon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gyrfalcon، سنقر، شاهین کوچک
-
gyrfalcons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gyrfalcons، سنقر، شاهین کوچک
-
خوشیار
لغتنامه دهخدا
خوشیار. [ خوَش ْ / خُش ْ ](اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع در شمال سنقر و خاور راه فرعی سنقر به اوعباس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قوش
واژگان مترادف و متضاد
باز، باشه، سنقر، شاهباز، طرلان، قرقی، واشق
-
سنقور
لغتنامه دهخدا
سنقور. [ س ُ ] (ترکی ، اِ) رجوع به سنقر شود.
-
شنغار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) [قدیمی] šonqār پرندۀ شکاری؛ باز سیاهچشم؛ سنقر.
-
falcon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
falcon، شاهین، سنقر، قوش، باز، توپ قدیمی
-
دادا
واژهنامه آزاد
(کردی؛ دهستان فارسینج، سنقر کرمانشاه) مادر.
-
قسیم الدوله
لغتنامه دهخدا
قسیم الدوله . [ ق َ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) لقب آق سنقر حکمران حلب و سرسلسله ٔ خاندان اتابکان موصل است . رجوع به آق سنقر شود.
-
کلیایی
لغتنامه دهخدا
کلیایی . [ ک ُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستانهای بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان است . این دهستان در مغرب بخش و مغرب راه گردنه مله ماس به سنقر و سنقر به گردنه ٔ سردارآباد واقع است و 112 آبادی کوچک و بزرگ دارد و سکنه ٔ آن در حدود 24850 تن است . (از فرهن...
-
یوسفجرد
لغتنامه دهخدا
یوسفجرد. [ س ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه ، واقع در 22000گزی شمال خاوری سنقر و 1000گزی جنوب راه فرعی سنقر به خسروآباد، با 450 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ دره چرمله ٔ خسروآباد است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
دروازه
لغتنامه دهخدا
دروازه . [ دَرْ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه . واقع در 17 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 12 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ سنقر - کرمانشاه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).