کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سند رسمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سند رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة
-
واژههای مشابه
-
document of compliance 1, DOC, certificate of compliance 1
سند انطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدرکی که پس از حصول اطمینان از انطباق سامانۀ مدیریت ایمنی شرکت کشتیرانی با الزامات آییننامۀ بینالمللی مدیریت ایمنی صادر میشود
-
دریای سند
لغتنامه دهخدا
دریای سند. [ دَرْ ی ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) رود سند. رود بزرگی است که از دره ٔ هیمالیا و قره قورم سرچشمه می گیرد و از جلگه ٔ سند عبور می کند : خداوند ایران و توران و هندهمان مرزچین تا به دریای سند. فردوسی .یکی گفت کاین شاه روم است و هندز قنوج تا پیش دری...
-
سند دادن
لغتنامه دهخدا
سند دادن . [ س َ ن َ دَ ] (مص مرکب )مدرک دادن . دلیل دادن . خط دادن . رجوع به سند شود.
-
پاملیک سند
لغتنامه دهخدا
پاملیک سند. [ ک ُ س ُ ] (اِخ ) خلیجی در سواحل اتازونی .
-
سند عندالمطالبه
دیکشنری فارسی به عربی
تفويض
-
سند جعلی
دیکشنری فارسی به عربی
تزييف
-
سند انتقال
دیکشنری فارسی به عربی
نقل
-
مقدمه سند
دیکشنری فارسی به عربی
ديباجة
-
سند سو
واژهنامه آزاد
تنبلی
-
archaeological record
سند باستانشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بخشی از بقایای پایدار مادی، ناشی از فعالیتهای انسان در گذشته، که باستانشناسان بهمنظور بازسازی فرهنگها و جوامع گذشته آن را کشف و گردآوری و مطالعه میکنند
-
اتخاذ سند کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استشهد به
-
متمم سند یا نوشته
دیکشنری فارسی به عربی
علامة
-
پیش نویس سند
دیکشنری فارسی به عربی
نظام