کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنده چشم و ابرودار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنده چشم و ابرودار
لهجه و گویش تهرانی
فرد زشت
-
واژههای مشابه
-
سنده ها
لغتنامه دهخدا
سنده ها. [ ] (اِ) به هندی طباشیر است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
سنده سلام
لهجه و گویش تهرانی
گُل مژه
-
سنده قِلقِلی
لهجه و گویش تهرانی
سنده(توهین)
-
سنده گز
لهجه و گویش تهرانی
بچه باز
-
سنده نمالیده
لهجه و گویش تهرانی
توهین،نجاست لگد نشده
-
سنده سلا م
دیکشنری فارسی به عربی
زريبت الخنازير
-
جستوجو در متن
-
آبرودار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āb[e]rudār دارای آبرو؛ باآبرو؛ دارای شرف و اعتبار.
-
آبرودار
لغتنامه دهخدا
آبرودار. [ ب ِ ] (نف مرکب ) صاحب آبرو. متعفف . بااعتبار. ارجمند و بامناعت .
-
چشم و نظر
فرهنگ گنجواژه
چشم. چشم و نظر زدن= چشم زدن.
-
چشم و رو
فرهنگ گنجواژه
حیا . چشم و روباز،،چشم و رو بسته. بی چشم و رو= بی حیا.
-
چشم و گوش
فرهنگ گنجواژه
حواس، اطلاعات اجتماعی. چشم و گوش بسته ، چشم و گوش باز، چشم و گوش کسی را باز کردن= اجتماعی کردن وی.
-
چشم و دل
فرهنگ گنجواژه
دل و دیده، ظاهر و باطن،نظر،مرام. چشم و دل پاک= نظر پاک. چشم و دل سیر=غنی. چشم و دل دویدن=دله بودن، هوسرانی کردن،چشم ودل گشنه