کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنجان
لغتنامه دهخدا
سنجان . [ س َ ] (نف ، ق ) صفت بیان حالت ازمصدر سنجیدن . در حال سنجیدن . رجوع به سنجیدن شود.
-
سنجش
واژهنامه آزاد
سنجیدن، مقایسه کردن
-
test 1
آزمودن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] عمل سنجیدن یا ارزیابی یا امتحان کردن
-
clocking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
clocking، سنجیدن باساعت
-
estimating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمینی، تخمین زدن، سنجیدن، بر اورد کردن
-
زن
دیکشنری عربی به فارسی
کشيدن , سنجيدن , وزن کردن , وزن داشتن
-
figure out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشف کردن، فهمیدن، سنجیدن
-
مقایسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مقایَسَة] moqāyese دو چیز را با هم سنجیدن؛ دو کار یا دو چیز را با هم اندازه گرفتن.
-
سخن سنجی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) soxansanji سخنسنج بودن؛ سنجیدن سخن.
-
ponder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فکر کردن، تعمق کردن، سنجیدن، اندیشه کردن، تفکر کردن
-
سبک و سنگین
فرهنگ گنجواژه
سنجش. سبک و سنگین کردن= سنجیدن.
-
قد زدن
لهجه و گویش تهرانی
بریدن به طول مشخص، سنجیدن دو چیز با هم
-
برج
واژهنامه آزاد
بَرْج؛ مقایسه، سنجیدن، اندازه گیری.
-
برآورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) bar[']āva(o)rd تعیین کردن قیمت و سنجیدن چیزی؛ تخمین.〈 برآورد کردن: (مصدر متعدی)۱. قیمت کردن.۲. سنجیدن.
-
درسنجیدن
لغتنامه دهخدا
درسنجیدن . [ دَ س َ دَ ] (مص مرکب ) سنجیدن : شغل همه درسنجی داد همه بستانی کار همه دریابی حق همه بگزاری . منوچهری .رجوع به سنجیدن شود.