کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجاق قفلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سنجاق قفلی
معنی
(سَ نْ. قُ) [ تر. ] (اِمر.) قطعه ای مفتول خمیده و نوک تیز که به یک سر آن قلابی وصل شده و سر دیگر در داخل آن بسته می شود و برای وصل کردن یا بستن چیزی به چیز دیگر به کار می رود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
safety pin
-
جستوجوی دقیق
-
سنجاق قفلی
فرهنگ فارسی معین
(سَ نْ. قُ) [ تر. ] (اِمر.) قطعه ای مفتول خمیده و نوک تیز که به یک سر آن قلابی وصل شده و سر دیگر در داخل آن بسته می شود و برای وصل کردن یا بستن چیزی به چیز دیگر به کار می رود.
-
سنجاق قفلی
لهجه و گویش تهرانی
سنجاقی که دارای بست است
-
واژههای مشابه
-
سِنجاق
لهجه و گویش بختیاری
senjâq سنجاق.
-
سنجاق زدن
لغتنامه دهخدا
سنجاق زدن . [ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) نصب و تعبیه ٔ انواع سنجاق به جامه . || قرار دادن سرخاره بر گیسو.
-
سنجاق کراوات
دیکشنری فارسی به عربی
اطرح
-
سنجاق سینه
دیکشنری فارسی به عربی
دبوس
-
سنجاق مو
دیکشنری فارسی به عربی
دبوس الشعر
-
سنجاق و کوک
فرهنگ گنجواژه
وسائل خیاطی.
-
سوزن و سنجاق
فرهنگ گنجواژه
سوزن.
-
جستوجو در متن
-
غَزَن قفلی
لهجه و گویش تهرانی
سنجاق قفلی
-
safety pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنجاق قفلی