کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنبله ٔ زر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنبلة
لغتنامه دهخدا
سنبلة. [ سَم ْ ب َ ل َ ] (ع اِ) درخت عضاة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). درخت خارداری که عضاة نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
سنبلة
لغتنامه دهخدا
سنبلة. [ سَم ْ ب َ ل َ ] (ع مص ) خوشه برآوردن کشت . (ناظم الاطباء). از پس یا از پیش کشیدن جامه را. (ناظم الاطباء).
-
سنبلة
لغتنامه دهخدا
سنبلة. [ سُم ْ ب ُ ل َ ] (ع اِ) یک خوشه ٔ گندم و جو و مثل آن . ج ، سنابل . (آنندراج ). واحد سنبل یک خوشه (جو و گندم و غیره ). ج ، سنبلات ، سنابل . (فرهنگ فارسی معین ). خوشه . ج ، سنابل . (منتهی الارب ) : کسان ذخیره ٔ دنیا نهند و غله ٔ اوهنوز سنبله با...
-
سُنبُلَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
خوشه گندم (سنبله وسنبل در اصل به معناي پوشاندن است ، و اگر خوشه گندم را سنبل ناميدهاند ، به اين جهت بوده است که سنبل ، دانههاي گندم را در غلافهائي که دارد ميپوشاند )
-
Virgo supercluster
اَبَرخوشۀ سنبله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ← اَبَرخوشۀ محلی
-
spike 3
سنبله 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گلآذینی نامحدود شامل محوری منفرد با گلهای بیپایک
-
Virgo, Vir, Virgin
سنبله 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بزرگترین صورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت اسد و میزان که به شکل بانویی با خوشۀ گندم در دست تصور میشود
-
Stachys, hedgenettle
سنبلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان علفی یکساله یا چندساله، بوته یا درختچهای کوتاه و پوشیده از کرکهای سادۀ چندشاخهای یا ستارهای یا تقریباً بیکرک و با برگهای ساده یا دندانهدار با یا بدون دُمبرگ و با گلآذین سنبله، متشکل از چرخهه...
-
سنبله ٔ نورس
لغتنامه دهخدا
سنبله ٔ نورس . [ سُم ْ ب ُ ل َ / ل ِ ی ِ ن َ / نُو رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خط و خال و زلف و امثال آن . (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
ام سنبلة
لغتنامه دهخدا
ام سنبلة. [ اُم ْ م ِ سُم ْ ب ُ ل َ ] (اِخ ) اسلمیه . از زنان صحابی بوده و حدیث از وی روایت شده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 245 شود.
-
Stachys lavandulifolia
سنبلهای چایکوهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای سنبلهای به شکل گیاه چندسالۀ بوتهای با برگهای طوقهای در شاخههای عقیم و ساقههای گلدهندۀ متعدد و کرکدار و برگهای قاعدهای مستطیلی و تقریباً بیُدمبرگ و مستطیلی ـ سرنیزهای و واژسرنیزهای و چرخههای گل معمولاً دور از یکدی...
-
جستوجو در متن
-
سنبل زر
لغتنامه دهخدا
سنبل زر. [ سُم ْ ب ُ ل ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از منقل و انگشت دان . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). رجوع به سنبله ٔ زر شود.
-
دینارگون
لغتنامه دهخدا
دینارگون . (ص مرکب ) زرین . طلایی . به رنگ زر. به رنگ دینار. ذهبی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : تاک رز بینی شده دینارگون پرنیان سبز او زنگارگون . رودکی .بعضی گفته اند که [ کژدم ] چند نوع است : سپید است ... و ذهبی یعنی دینارگون . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). سر...
-
صرفه
لغتنامه دهخدا
صرفه . [ ص َ ف َ / ف ِ] (اِخ ) منزلی است از منازل قمر و آن یک ستاره است روشن پس زبرة و تسمیه ٔ آن بدین نام از آن جهت بود که با طلوع آن سرما برود. (منتهی الارب ). ستاره ای است روشن از قدر اول بر ذنب اسد، ماه در جهت جنوب محاذی او شود و آن منزل دوازدهم ...