کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنای مکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنای مکی
لغتنامه دهخدا
سنای مکی . [ س َ ی ِم َ ک ک ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سنا شود.
-
واژههای مشابه
-
سنای بری
لغتنامه دهخدا
سنای بری . [ س َ ی ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سنا شود.
-
سنای کاذب
لغتنامه دهخدا
سنای کاذب . [ س َ ی ِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سنا شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوریش
لغتنامه دهخدا
ابوریش . [ اَ ] (اِ مرکب ) سنای مکی . (آنندراج ).
-
پهین ترود
لغتنامه دهخدا
پهین ترود. [ ] (اِ) به هندی سنای مکی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
سنا
لغتنامه دهخدا
سنا. [ س َ ] (ع اِ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. (برهان ) (آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. (برهان ). نام گیاهی است که آن اسهال میکند. گیاهی است که سناء مکی گویند. (غیاث ). گیاهی است از تیره ٔ پروانه داران (سبزی آساها) که دارای چ...
-
صبی
لغتنامه دهخدا
صبی . [ ص َ ] (اِ) گیاهی است که آن را سنا گویند و بهترین آن مکی است و بعضی گویند عصاره ٔ سناست و در اختیارات عصاره ٔ اشنان نوشته اند. (برهان قاطع). عصاره ٔ سنا یا سنا. (مجموعه ٔ لغات طبی ص 181). عصاره ٔ سناست و گویند عصاره ای زردرنگ است طبیعت آن سرد ...
-
کپول
لغتنامه دهخدا
کپول . [ ک َ ] (اِ) در مازندران دارگنده را گویند. (یادداشت مؤلف ). نامی است که در کرگانرود و گلی داغ به سنای کاذب دهند. (یادداشت مؤلف ). قدقدک . سنای بری . سنای مکی کاذب . سنای اندلسی . سنای مغربی . سنای کاذب . قلوته . دغدغک . درگنده . دارگنده . چپ...
-
اطریفل افتیمون
لغتنامه دهخدا
اطریفل افتیمون . [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ اَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوست هلیله ٔ کابلی و پوست بلیله و آمله ٔ مقشر از هر یکی ده درم ، سنای مکی و تربد سفید مجوف و افتیمون از هر یکی پنج درم ، شیطرج هندی سه درم و بسفایج فستقی یک درم و انیسون و نمک هند...
-
اطریفل شاهترج
لغتنامه دهخدا
اطریفل شاهترج . [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ ت َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ... پوست هلیله ٔ زرد چهل درم و کابلی سی درم و پوست بلیله و آمله ٔ مقشر و سنای مکی مجموع ده درم و شاهترج سی درم و ریوند چینی دو درم و چوب گز دو درم ، مجموع کوفته و بیخته و بروغ...
-
عشر
لغتنامه دهخدا
عشر. [ ع ُ ش َ ] (ع اِ) سه شب از هر ماه که بعداز شب نهم آید. (منتهی الارب ). سه شب از شبهای ماه ، که پس از تُسَع واقع است . (از اقرب الموارد). || هر نباتی را گویند که در وقت شکستن شاخ آن یابرکندن برگ آن شیری از وی برآید. (برهان قاطع). || نام رستنیی ا...
-
زوفا
لغتنامه دهخدا
زوفا. (اِ) دوایی است و آن دو نوع میباشد: خشک و تر.خشک را زوفای یابس می گویند و آن به برگ سنای مکی می ماند و بهترین وی آن است که از کوه بیت المقدس آورند و آن به زوفای مصری شهرت دارد، گرم و خشک است در سیم . و تر را زوفای رطب ، و آن چرکی است که بر زیر د...