کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنان گزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گزاره کردن
لغتنامه دهخدا
گزاره کردن . [ گ ُ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن . عبور کردن : سنان چه باید برنیزه ای کنی کز پیل همی گزاره کند تیرهای بی پیکان . فرخی .گزاره کرد سپه را به ده دوازده رودبه مرکبان بیابان نورد کوه گزار. فرخی .چو ماه دلشده با آفتاب روشن روی گزاره کرد...
-
سخن
لغتنامه دهخدا
سخن . [ س ُ خ ُ / س ُ خ َ / س َ خ ُ / س َ خ َ ] (اِ) سخون . پهلوی «سخون » «اونوالا 116» و «سخون » (کلمه ، لفظ، عبارت )، از اوستا «سخور» (اعلان ، نقشه و طرح ) (بارتولمه 1569)، قیاس کنید با پاسخ (پهلوی «پسخو») (نیبرگ 200). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )....
-
گشادن
لغتنامه دهخدا
گشادن . [ گ ُ دَ] (مص ) پهلوی ویشاتن ، سانسکریت وی -سا (آزاد کردن ،باز کردن ). در پهلوی ویشات ، ظاهراً از وی -شا ، سانسکریت وی + شا (باز کردن ،آزاد کردن ) (= های اوستایی + وی ، کردی وشین (جدا شدن [ میوه از درخت ] افتادن و ریختن [ مو از بدن ])دزفولی و...