کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمنانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طاوس سمنانی
لغتنامه دهخدا
طاوس سمنانی . [ وو س ِ س ِ ] (اِخ ) خواجه قطب الدین طاوس سمنانی . بنا بروایت مؤلف دستورالوزراء، در دارالوزاره ٔ سمنان ، دو قبیله از سایر متوطنان آن ممتاز بعلوّ دودمان میباشند، یکی بهرامی که نسب آنان به بهرام گور می پیوندد، دیگری بالیجه که همواره مور...
-
عمادالدین سمنانی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین سمنانی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ س ِ ] (اِخ ) (سید...) علاءالملک . وی از جمله کسانی بود که با نواب خواجه سعدالدین محمد ساوجی در آزار خواجه رشیدالدین طبیب همکاری کرد. و آنگاه که خواجه سعدالدین و دیگران به یاسا رسیدند، این سید عمادالدین سمنانی را م...
-
عمادالدین سمنانی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین سمنانی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ س ِ ] (اِخ ) (خواجه ...). مسعود سمنانی ، ملقب به عمادالدین . وی از بزرگ زادگان سمنان بود و دیرزمانی وزارت امیر تیمور گورکانی را به عهده داشت . و در هنگامی که امیر تیمور گورکانی به محاصره ٔ بغداد اشتغال داشت این خو...
-
مخلص سمنانی
لغتنامه دهخدا
مخلص سمنانی . [ م ُ ل ِ ص ِ س ِ ] (اِخ ) جلال الدین . وی از دودمان حکومت و خاندان جلالت بود. جد وی ملازمت سلطان محمدخوارزمشاه را داشت و خود جلال الدین درخدمت ارغون خان به منصب و مقام عالی رسید ولی اندکی بعد به واسطه ٔ خشم ارغون دچار بلاها گردید و دار...
-
نجم سمنانی
لغتنامه دهخدا
نجم سمنانی . [ ن َ م ِ س ِ ] (اِخ ) نجم الدین (ملا...) سمنانی . این دو بیت را مؤلف صبح گلشن به نام او آورده است :با من فلکا چرا چنین در کینی هر لحظه برای من غمی بگزینی برخاسته ای برای من می دانم تا نفکنیَم ز پا دمی ننشینی .رجوع به تذکره ٔ هفت اقلیم ...
-
اشرف سمنانی
لغتنامه دهخدا
اشرف سمنانی . [ اَ رَ ف ِ س ِ ] (اِخ ) سیدامیر جهانگیر فرزند سلطان ابراهیم سمنانی . مردی صوفی بود و بسال 808 هَ . ق . درگذشت . او راست : بشارات المریدین در تصوف . سلوةالعاشقین و سکینةالمشتاقین . لطایف اشرفی . مکتوبات . (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 22...
-
خاوری سمنانی
لغتنامه دهخدا
خاوری سمنانی . [ وَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) وی یکی از شعرا است و در تذکره ٔ روز روشن ترجمه ٔ حال و شعر او آمده است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه قسم اول از جزء9 ص 288).
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد سمنانی حلبی حنفی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی سمنانی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) مسعود سمنانی ، وزیر امیر تیمور گورکانی . رجوع به عمادالدین سمنانی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) علاءالدوله ٔ سمنانی . رجوع به احمدبن محمد بیابانکی و علاءالدوله ٔ سمنانی شود.
-
گلما
واژهنامه آزاد
(سمنانی) گل پنبه. نامی است برای دختران.
-
نالژون
واژهنامه آزاد
نالِژونَ - در گویش سمنانی به معنای ناودان است
-
علی حلبی
لغتنامه دهخدا
علی حلبی . [ع َ ی ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد سمنانی حلبی حنفی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی سمنانی شود.
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد سمنانی حلبی حنفی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی سمنانی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مُحمّد. رجوع به علاء الدّوله سمنانی شود.