کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سمسار
/semsār/
معنی
دکانداری که اسباب دست دوم را خریدوفروش میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دستدومفروش، دلال
۲. عتیقهچی، عتیقهفروش
دیکشنری
broker
-
جستوجوی دقیق
-
سمسار
واژگان مترادف و متضاد
۱. دستدومفروش، دلال ۲. عتیقهچی، عتیقهفروش
-
سمسار
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ معر. ] (اِ.) واسطة خرید و فروش .
-
سمسار
لغتنامه دهخدا
سمسار. [ س ِ ] (ع اِ) دلال و در عرف ، آنکه اجناس مختلفه مردم فروشد. (غیاث ). دلال که در میان بائع و مشتری سودا راست کند وفارسیان به معنی شخصی که چیزهای مختلف مردم فروشد، چون : سپر و شمشیر و زین و لگام و غیر آن استعمال نمایند. ج ، سماسرة. (آنندراج ). ...
-
سمسار
دیکشنری عربی به فارسی
دلا ل , سمسار , واسطه معاملا ت بازرگاني , واسطه , نفر وسط صف , ادم ميانه رو , معتدل
-
سمسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] ‹سفسار، سپسار› semsār دکانداری که اسباب دست دوم را خریدوفروش میکند.
-
سمسار
دیکشنری فارسی به عربی
سمسار
-
سمسار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: semsâr طاری: semsâr طامه ای: pelâsi طرقی: semsâr کشه ای: semsâr نطنزی: semsâr
-
سمسار
واژهنامه آزاد
چرخه دوباره.تولد ادواری.زایش های مجدد
-
واژههای مشابه
-
احمد سمسار
لغتنامه دهخدا
احمد سمسار. [اَ م َ دِ ؟ ] (اِخ ) (دهقان ...). ممدوح سوزنی است :چون گردن احرار ز بار منن خویش دهقان اجل احمد سمسار شکسته .سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
سماسره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سماسرَة جمعِ سِمسار] samāsere = سمسار
-
سفسار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] sefsār = سمسار
-
واسطه معاملا ت بازرگانی
دیکشنری فارسی به عربی
سمسار
-
نفر وسط صف
دیکشنری فارسی به عربی
سمسار