کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سماوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سماوة
لغتنامه دهخدا
سماوة. [ س َ وَ ] (ع مص ) حمله کردن وبرجستن گُشن بر شتر ماده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). حمله کردن فحل بر ماده . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).حمله کردن گُشن بر شتر مادگان و برجستن بر آنها. (از ناظم الاطباء). || (اِ) پرده ای که از سقف خانه درکشیده باش...
-
واژههای مشابه
-
سماوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سماوَة] [قدیمی] samāve ۱. رواقخانه.۲. پرده که از سقف آویخته باشند.۳. کالبد هرچیز.
-
سماوه
واژهنامه آزاد
بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید
-
سماوه
واژهنامه آزاد
حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .
-
وادی سماوه
لغتنامه دهخدا
وادی سماوه . [ س َ وَ ] (اِخ ) بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید : «... و از جمله کلیات وقایع که در شب میلاد آن شفیع روز معاد اتفاق افتاد معدوم شدن دریاچه ٔ آب ساوه و جریان آب در وادی سماوه و حال آنکه قبل از آن تا...
-
وادی سماوه
واژهنامه آزاد
بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب شد
-
الهی سماوه ای
لغتنامه دهخدا
الهی سماوه ای . [ اِ لا ی ِ س َ وَ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام وی عبداﷲ و از کبار عرفا و مشایخ نقشبندیه در عهد سلطان محمد فاتح بود. اصل او از سماوه از ولایت خداوندگار بود. نخست بتحصیل علوم شرعی پرداخت و زمانی به ایران سفر کرد و در حوزه ٔ درس مولانا علی طو...
-
جستوجو در متن
-
قراقری
لغتنامه دهخدا
قراقری . [ ق ُ ق ِ ری ی ] (اِخ ) موضعی است به سماوة. (منتهی الأرب ).
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِلا ] (اِخ ) (شیخ الهی ). رجوع به الهی سماوه ای شود.
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی .[ اِ لا ] (اِخ ) عبداﷲ. رجوع به الهی سماوه ای شود.
-
عین ظبی
لغتنامه دهخدا
عین ظبی . [ ع َ ن ِ ظَ ] (اِخ ) جایگاهی است بین کوفه و شام ، در سمت سَماوة. (از معجم البلدان ).
-
کبیسی
لغتنامه دهخدا
کبیسی . [ ک ُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به کُبَیسَه که شهری است در طرف بری سماوة. (سمعانی ).
-
عقدةالجوف
لغتنامه دهخدا
عقدةالجوف . [ ع ُ دَ تُل ْ ج َ ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). جایگاهی است در سماوه ٔ کلب ، بین شام و عراق . (از معجم البلدان ).