کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سمام
لغتنامه دهخدا
سمام . [ س َ ] (ع اِ) نوعی از خطاف . (ناظم الاطباء). || (ص ) سبک و سریع از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سمام
لغتنامه دهخدا
سمام . [ س َ / س ِ ] (ع اِ) سمام الانسان ؛ دهان مردم . || هر دو سوراخ بینی . || سوراخ گوش انسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سمام
لغتنامه دهخدا
سمام . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سم . (از زمخشری ) (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
صمام
لغتنامه دهخدا
صمام . [ ص َ ] (ع اِ) بلای سخت . و فی المثل : صمی صمام ؛ ای زیدی یا داهیه . || و قول آنان صمام صمام ؛یعنی در سکوت خویشتن را کر نمودند. (منتهی الارب ).
-
صمام
لغتنامه دهخدا
صمام . [ ص ِ ] (ع اِ) سربند قارورة. (منتهی الارب ). آنچه سر شیشه استوار کند. (مهذب الاسماء). سربند دوات . (زمخشری ).
-
ثمام
لغتنامه دهخدا
ثمام . [ ث ُ ] (اِخ ) ابن لیث . محدث است .
-
ثمام
لغتنامه دهخدا
ثمام . [ ث ُ ] (ع اِ) گیاهی است که بفارسی یز نامند. (منتهی الارب ). یزبُن . و آن از درختان کوهی باشد شبیه به اَثل و از آن حصیر سازند. مؤلف تحفةالمؤمنین گوید: بعربی اسم نباتیست شبیه بگندم و قدش کوتاه تر و ساقش باریکتر و بی بند و غیر مجوف و خوشه ٔ او...
-
جستوجو در متن
-
کمنی
لغتنامه دهخدا
کمنی . [ ک ُ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمام است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 380 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تماجان
لغتنامه دهخدا
تماجان . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمام است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و130تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
ملکوت
لغتنامه دهخدا
ملکوت . [ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمام است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
پلورود
لغتنامه دهخدا
پلورود. [ پ ُ ] (اِخ ) رودی در دومیلی دوست کوه که از سمام کوه سرچشمه میگیرد. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 18).
-
کاکرود
لغتنامه دهخدا
کاکرود. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان در یک هزارگزی خاور امام واقع است و20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
دیماجانکش
لغتنامه دهخدا
دیماجانکش . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان . در 8 هزارگزی شمال خاوری امام . آب آن از چشمه ، راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).