کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سمار
/sommār/
معنی
= سامر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سمار
لغتنامه دهخدا
سمار. [ س َ ] (ع ص ) شیر تنک بسیارآب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء). || (اِ) گونه ای نی بوریاست . اسل . || نام گیاهی است . علف حصیر. || خرزهره . سم الحمار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
سمار
لغتنامه دهخدا
سمار. [ س ُم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ سامر. افسانه گویندگان . (از آنندراج ). || کسانی که شب نخوابند و با ندیم خود صحبت کنند. (ناظم الاطباء).
-
سمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سامِر] [قدیمی] sommār = سامر
-
واژههای مشابه
-
انواع گیاهان خانواده سمار
دیکشنری فارسی به عربی
اندفاع
-
واژههای همآوا
-
صمعر
لغتنامه دهخدا
صمعر. [ ص َ ع َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
-
صمعر
لغتنامه دهخدا
صمعر. [ ص َ ع َ ] (اِخ ) نام اسب جراح بن اوفی و اسب یزیدبن حذاق . (منتهی الارب ).
-
صمعر
لغتنامه دهخدا
صمعر. [ ص َ ع َ ] (اِخ ) نام ناقه ای است .
-
صمعر
لغتنامه دهخدا
صمعر. [ ص َ ع َ ] (اِخ )موضعی است در بلاد بنی حارث بن کعب . (معجم البلدان ).
-
صمعر
لغتنامه دهخدا
صمعر.[ ص َ ع َ ] (ع ص ) سخت . (منتهی الارب ). الشدید. ما غلظمن الارض . (قطر المحیط). زمین درشت . (منتهی الارب ).
-
ثمار
فرهنگ فارسی معین
(ثِ) [ ع . ] (اِ.) جِ ثمر، ثمره ؛ میوه ها.
-
ثمار
لغتنامه دهخدا
ثمار. [ ث َ ] (ع اِ) میوه . || انواع مال .
-
ثمار
لغتنامه دهخدا
ثمار. [ ث َم ْ ما ](ع ص ) میوه فروش . فاکهانی . (زمخشری ) (منتهی الارب ).
-
ثمار
لغتنامه دهخدا
ثمار. [ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ ثَمر و ثمرة. (زمخشری ). میوه ها : چگونگی آب و هوا و ثمار هر بقعتی از آن ... (ابن البلخی ).آب هش را میکشد هر بیخ خارآب هوشت چون رسد سوی ثمار. مولوی .جزو جزو آبستن از شاه بهارجسمشان چون درج پُر درّ ثمار.مولوی .