کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سمات
/semāt/
معنی
= سِمَت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سمات
فرهنگ نامها
(تلفظ: samāt) (عربی) (در قدیم) روشهای نیکو ، نشانها ، علامتها ؛ نام دعایی مشهور .
-
سمات
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.)جِ سمت . 1 - علامت ها. 2 - آثار داغ ها.
-
سمات
لغتنامه دهخدا
سمات . [ س ِ ] (ع اِ) داغها و نشانها. ج ِ سِمَت . (آنندراج ) (غیاث ) : و اَین والی پیوسته بقضای شهوت و نهمت مشغول بود و صفات بشریت و سمات انسانیت بطباع سباع بدل کرده . (تاریخ بیهق ص 134).
-
سمات
لغتنامه دهخدا
سمات . [ س ِ ] (ع اِ) روشهای نیکو و صورتها و جانبها. ج ِ سمت . (آنندراج ) (غیاث ). || نام دعای مشهور است که در کتب ادعیه ثبت است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
سمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سمة] [قدیمی] semāt = سِمَت
-
سمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سماة، جمعِ سامی] [قدیمی] somāt = سامی٢
-
سمات
واژهنامه آزاد
دسترخوان
-
واژههای همآوا
-
سماط
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادیم، خوان، سفره، نطع ۲. دسته، رده، صف
-
صمات
لغتنامه دهخدا
صمات . [ ص َ ] (ع ص ، اِ) شیئی اندک و حقیر. (منتهی الارب ).
-
صمات
لغتنامه دهخدا
صمات . [ ص ِ ] (ع اِمص ) نزدیکی : بات من القوم علی صمات ؛ ای بمرای و مسمع فی القرب . || نزدیکی انجام کار. (منتهی الارب ).
-
صمات
لغتنامه دهخدا
صمات . [ ص ُ ] (ع مص ) خاموش بودن . (منتهی الارب ). خاموش شدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) آنچه بدان خاموش شوند. || سرعت تشنگی . (منتهی الارب ).
-
سماط
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بساط ، سفره . 2 - صف ، رده .
-
سمعت
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سمعة ] (اِ.) ریای در گفتار.
-
صمات
فرهنگ فارسی معین
(صُ) [ ع . ] (اِمص .) خاموشی ، سکوت .