کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سل کردن
لغتنامه دهخدا
سل کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روان کردن . (آنندراج ) (غیاث ) : شریانها که بگشایند و ببرند و سل کنند و داغ برنهند دوازده است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
واژههای مشابه
-
sol
سُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] محیطی که در آن ذرات کلوئیدی در بستری از جنس گاز یا مایع یا جامد پراکنده باشد
-
سَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
سؤال کن - بپرس - بخواه
-
سُل
لهجه و گویش بختیاری
so:l صلح.
-
treble clef, G clef
کلید سُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یکی از کلیدهای موسیقی برای گسترۀ اصوات زیر
-
سل دوش
لغتنامه دهخدا
سل دوش . [ س ُ ] (اِ مرکب ) مقابل ساق دوش . شاه بالا که بجانب چپ ایستد، آنکه در سمت چپ داماد یا عروس ایستد. (یادداشت مؤلف ).
-
ویولون سل
لغتنامه دهخدا
ویولون سل . [ ی ُ لُن ْ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) از سازهای آرشه ای که به هیأت ویولون ولی از آن بزرگتر است و به هنگام نواختن ته آن در روی زمین قرار می گیرد و آن را مانند کمانچه می نوازند. صدای ویولون سل یک اکتاو بم تر از صدای ویولاست . (فرهنگ فارسی معین ...
-
organosol
آلیسُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] سامانهای کلوئیدی که در آن، محیط پراکنش یک مایع آلی است
-
solation 1
سُل شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پراکنده شدن ذرات کلوئیدی در بستری از گاز یا مایع یا جامد
-
ویولون سل
فرهنگ فارسی معین
( ~. س ) [ فر. ] (اِ.) از سازهای آرشه ای که به شکل ویولون ولی از آن بزرگتر است و به هنگام نواختن ته آن را روی زمین قرار دهند و آن را مانند کمانچه می نوازند.
-
تب سل
لغتنامه دهخدا
تب سل . [ ت َ ب ِ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )تب لازم . تب دق . تب استخوانی . رجوع به سل و تب و دیگر ترکیب های این دو شود.
-
کاس سل
لغتنامه دهخدا
کاس سل . [ س ِ ] (اِخ ) شهری از آلمان ، کرسی «هس » در ساحل «فولدا» . جمعیت 175900 تن . محل ساختن ابزارهای بصری و نوری .
-
ویولون سل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: violoncelle] (موسیقی) viyolonsel ویولون بزرگ که هنگام نواختن ته آن را بر زمین میگذارند و نوازنده در حالت نشسته مینوازد.
-
hydrosol
آبسُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] سامانهای کلوئیدی که در آن، محیط پراکنش آب است