کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سل دوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ویولون سل
دیکشنری فارسی به عربی
تشيلو
-
مرض سل
دیکشنری فارسی به عربی
استهلاک , شل
-
sol-gel process
فرایند سُلـ ژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
-
نوازنده ویولن سل
دیکشنری فارسی به عربی
عازف الکمنجة
-
سَل(ه)،()بستن
لهجه و گویش تهرانی
رویه،خاک سفت روی زمین کشاورزی پس از آبیاری
-
سِیر، سِل، سیل کردن،
لهجه و گویش تهرانی
سیاحت و تماشا
-
سل گلو اکه
واژهنامه آزاد
(تالشی عنبرانی) سرگین غلطان.
-
جستوجو در متن
-
ساقدوش
لغتنامه دهخدا
ساقدوش . (اِ مرکب ) شاه بالا. (جهانگیری ). در ترکی کسی که چون داماد به عروسی سوار شود یکی را که همسن و همبالای او باشد به لباس زیبا آراسته ردیف او سازند و آن را بفارسی شاه بالا گویند. (آنندراج ). شهباله . (ناظم الاطباء). شاه بالا که بر جانب راست داما...
-
فراق
لغتنامه دهخدا
فراق . [ ف ِ / ف َ ] (ع مص ) جدایی . دوری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). از یکدیگر جدا شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). از هم جدا شدن . به فتح هم آمده است : هذا فراق بینی و بینک . (قرآن 78/18). (اقرب الموارد). مقابل وصال : به وصال اندر ایمن بدم از گش...
-
کبوتر
لغتنامه دهخدا
کبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقاء. سعدانه . صُلْصُلَة. (منتهی الارب ). و رقاء.(منتهی الارب ). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوت...