کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلیمان قرمطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابن سلیمان
لغتنامه دهخدا
ابن سلیمان . [ اِ ن ُ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن محمدبن سلیمان . گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا (زرسازی ) می ورزید. او راست : کتاب الافصاح و الایضاح فی برانیات . کتاب الجامع برانیات . کتاب الملاغم . کتاب المعجونات . کتاب التخمیر. (ابن الندی...
-
مرغ سلیمان
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ سُ لَ) (اِمر.) هدهد، شانه به سر.
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) آثار قلعه ای است که درنزدیکی اشاقی قرار دارد. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 161 و ترجمه ٔ وحید ص 217 شود.
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) از کوههای دوهزار. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 153 و ترجمه ٔ وحید ص 204 شود.
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) تخت منسوب به حضرت سلیمان : مگر تخت سلیمانست کز دریا سحرگاهان نباشد زی که و هامون مگر بر باد جولانش . ناصرخسرو.بر دل پاکش غباری بیگناه از من چراست دیو بی انصاف بر تخت سلیمان چون نشست . خاقانی .و رجوع به تخت سلیم...
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام کوهی است در وسط کشمیر که تخت حضرت سلیمان علیه السلام در آنجا فرودآمده و الحال مردم برای زیارت آن می روند. (آنندراج ). مقامی است درکشمیر. (غیاث اللغات ). در جهت شرقی افغانستان و نزدیک سرحد هندوستان و در میان...
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) آثار مخروبه ای است در بیست وپنج فرسخی دریاچه ٔ ارومیه بطرف شرقی که عده ای از مورخین آنرا پایتخت آذربایجان در زمان پارتیها دانسته و معتقد بودند که آتشکده ٔ آذرگشسب هم در آنجا بوده است . پایتخت آذربایجان را در زما...
-
تخت سلیمان
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمان . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) در یکی از بلندیها که در سر راه شیراز و اصفهان واقع است خرابه های درهم و برهمی دیده میشود و چنین به نظر می آید که آثار شهری است . در اینجا چیزی که مخصوصاً جالب توجه می باشد بنایی است از سنگهای تراشیده به ارتفاع ...
-
تاج سلیمان
لغتنامه دهخدا
تاج سلیمان . [ ج ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) افسر سلیمان نبی : دانه ای را که دل موری از آن شاد شودخوشه اش روز جزا تاج سلیمان باشد.میرزا صائب (از آنندراج ).
-
دیر سلیمان
لغتنامه دهخدا
دیر سلیمان . [ دَرِ س ُ ل َ ] (اِخ ) این دیر بر سر مرز و نزدیک دلوک ومشرف بر مرج العین قرار دارد. (از معجم البلدان ).
-
دز سلیمان
لغتنامه دهخدا
دز سلیمان . [ دِ زِ س ُ ل َ ] (اِخ )از قلاع غرب ایران است که در شرق شمس الدین عرب درباوی کهکیلویه می باشد. (از جغرافیای غرب ایران ص 129).
-
درگاه سلیمان
لغتنامه دهخدا
درگاه سلیمان . [ دَ هَِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو شهرستان سقز واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری سقز و 5 هزارگزی راه شوسه ٔ سنندج . آب آن از چشمه و رودخانه وراه آن مالرو است و از کنار رودخانه در فصل خشکی اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافی...
-
دوب سلیمان
لغتنامه دهخدا
دوب سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 700 تن سکنه . آب آن از چاه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ربیعبن سلیمان
لغتنامه دهخدا
ربیعبن سلیمان . [ رَ ع ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) از اصحاب امام شافعی است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). ابن عبدالجباربن کامل مرادی مصری ، مکنی به ابومحمد . دوست امام شافعی و راوی کتابهای وی بشمار می رفت . ربیع مؤذن و ساده لوح بود. در سال 174هَ . ق ...
-
ربیعبن سلیمان
لغتنامه دهخدا
ربیعبن سلیمان . [ رَ ع ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) یا ربیعبن سلیمان جیزی ، مکنی به ابومحمد. از اصحاب امام شافعی بود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). در حبیب السیر آمده است : کنیتش ابومحمد از موالی مردم ازد معدود است ... ابن خلکان در شرح احوال وی گوید: صا...