کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلیمانیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلیمانیه
لغتنامه دهخدا
سلیمانیه . [ س ُ ل َ / ل ِ نی ی َ ] (اِخ ) اتباع سلیمان بن جریر از فرق زیدیه همان جریریه معتقد به اینکه امامت بشوری حاصل میشود و همین که دو نفر اخیار امت بر آن اتفاق کردند شرعی است . امامت مفضول یعنی امامت ابوبکر و عمر را قبول داشتند و میگفتند که مسل...
-
واژههای مشابه
-
خالد سلیمانیه ای
لغتنامه دهخدا
خالد سلیمانیه ای . [ ل ِ دِ س ُ ل َ نی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از صوفیان است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آورده است : و هو فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد است . اصلش از اکراد سلیمانیه و در بغداد صاحب خانقا...
-
جستوجو در متن
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) کرد سلیمانیه ای . رجوع به خالد سلیمانیه ای شود.
-
بازیان
لغتنامه دهخدا
بازیان . (اِخ ) نام قصبه ای که مرکز قضایی است در سنجاق سلیمانیه از ولایت موصل که در 30 هزارگزی شمال غربی سلیمانیه و در ساحل رودی از شعبات دجله واقع است و قریب 3 هزار تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ام القصب سنگور
لغتنامه دهخدا
ام القصب سنگور. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریة سلیمانیه شود.
-
ام القصب موسی
لغتنامه دهخدا
ام القصب موسی . [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ سا ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریه سلیمانیه شود.
-
بتری
لغتنامه دهخدا
بتری . [ ب َ ] (ص نسبی ) نسبتی است به جمعی از شیعه از فرقه ٔ زیدیه که دو فرقه ٔ دیگر دارند: یکی جارودیه و دیگری سلیمانیه . (از انساب سمعانی ). و رجوع به بتریه شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) نقشبندی . رجوع به خالد ضیاءالدین و خالد بغدادی و خالد کرد سلیمانیه ای شود.
-
حسین نقیب
لغتنامه دهخدا
حسین نقیب . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمود از قضاة عراق است در سلیمانیه ٔ کردستان در 1205 هَ . ق . 1791/ م . متولد و در همانجا در 1285 هَ . ق . 1868/ م . درگذشت . او راست : منظومه ٔ لیلی ومجنون . (معجم المؤلفین از تاریخ سلیمانیة ص 246).
-
گرماج
لغتنامه دهخدا
گرماج . [ ] (اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد است که در کرکوک سلیمانیه شهردوز سنجاق کوی حریر ساوجبلاغ مکری بانه مسکن دارد. این طایفه را بابان هم میگویند. (جغرافیای سیای کیهان ص 57).
-
غزالی
لغتنامه دهخدا
غزالی . [ غ َ ] (اِخ ) شاعر. او راست : کتاب «مرآة الکائنات » به زبان فارسی که درباره ٔ تاریخ از آغاز خلقت تا اواخر دولت سلیمانیه است . (کشف الظنون چ استانبول ستون 1649).
-
بازیان
لغتنامه دهخدا
بازیان . (اِخ ) نام قضایی است در ولایت موصل که در شمال سلیمانیه واقع است و قریب 160 پارچه آبادی در بر دارد. ساکنان آن بیشتر عشایرند و تعداد افراد آن به ده هزار تن میرسد و بیشتر کرد و مسلمانند. اراضی این ناحیه اغلب کوهستانی و کم حاصل است . (از قاموس ا...
-
ده کبود
لغتنامه دهخدا
ده کبود. [ دِه ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 32هزارگزی خاور کرمانشاه . سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. از سلیمانیه اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).