کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سلم
دیکشنری عربی به فارسی
ازادکردن , نجات دادن , تحويل دادن , ايراد کردن(نطق وغيره) , رستگار کردن , مقصرين را پس دادن , مجرمين مقيم کشور بيگانه را به کشور اصليشان تسليم کردن
-
سلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] ‹سلف› (فقه، حقوق) salam = بیع 〈 بیع سَلَف
-
سلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] selm ۱. آشتی؛ صلح.۲. کسی که در صلح و آشتی باشد.
-
سلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] selam لوح یا تختۀ سیاه که دانشآموزان بر آن چیزی بنویسند.
-
سلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سَلالِم و سَلالیم] [قدیمی] sollam نردبان؛ پلکان.
-
واژههای مشابه
-
سَلَّمَ
فرهنگ واژگان قرآن
سلامتي داد - ايمني بخشيد
-
سَّلْمِ
فرهنگ واژگان قرآن
صلح
-
سَّلَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
تسليم بودن - خضوع - فرمانبري
-
سِّلْمِ
فرهنگ واژگان قرآن
تسليم بودن - اسلام
-
سُلَّمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نردبان (سلم در اصل لغت چيزي را گويند که در مواقع خطر به وسيله آن ميتوان به مکانهاي بلند برآمده و سلامت خود را حفظ نمود ، آنگاه اين لفظ اسم شده براي هر چيزي که آلت بالا رفتن و وسيله آن باشد . )
-
سَلَم
لهجه و گویش تهرانی
پیش فروش و خرید غله،سلف .
-
سلم آباد
لغتنامه دهخدا
سلم آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 784 تن سکنه . آب آن از قنات . محصولات آنجا غلات ، شلغم و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سلم آسا
لغتنامه دهخدا
سلم آسا. [ س ُل ْ ل َ ] (ص مرکب ) مانند سلم . همچون نردبان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سلم الخاسر
لغتنامه دهخدا
سلم الخاسر. [ س َ مُل ْ س ِ ] (اِخ ) سلم بن عمروبن حماد. شاعر بزرگوار و مداح مهدی و رشید خلفای عباسی . برای او اخباری است از بشاربن برد و ابی العتاهیه . او را اشعار دقیق و محکم است . او را بدین جهت خاسر گفته اند که قرآن را فروخته و با پول آن طنبوری خ...
-
سلم ور
لغتنامه دهخدا
سلم ور. [ س َ وَ ](اِخ ) موضعی است بر کوهی به قم . (تاریخ قم ص 67).