کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلطه پیدا كرد بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
در آستانه به دست گرفتن سلطه
دیکشنری فارسی به عربی
علي و شك استلام السّلطة
-
جستوجو در متن
-
پیدایش
لغتنامه دهخدا
پیدایش . [پ َ / پ ِ ی ِ ] (اِمص ) اسم از پیدا شدن . و از آن مشتقی نیست . اسم مصدر از پیدا شدن . عمل پیدا شدن . ظهور. تکون . تکوین . || سِفْر پیدایش ؛ سِفْر تکوین . (تورات ) «یعنی کتاب موجود شدن و یا خلقت ممکنات . نخستین کتابی است از کتب عهد عتیق و اس...
-
منهاج
لغتنامه دهخدا
منهاج . [ م ِ ] (ع اِ) به معنی منهج . (منتهی الارب ). راه روشن . (ترجمان القرآن ). راه گشاده . (آنندراج ). راه راست و گشاده . (غیاث ). راه فراخ . ج ، مناهیج . (مهذب الأسماء). راه روشن و پیدا. (دهار). راه پیدا و گشاده . ج ، مناهیج .(ناظم الاطباء). طر...
-
سها
لغتنامه دهخدا
سها. [ س ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ معروف باریک در بنات النعش و آن متصل است با ستاره ٔ دوم از سه ستاره ٔ بنات . (غیاث ) (آنندراج ). ستاره ای است ریزه و بسیار خفی در بنات النعش صغری . (منتهی الارب ). ستاره ای است در نهایت خردی نزدیک کوکب دوم و از دوکوکب ذنب د...
-
پیدا شدن
لغتنامه دهخدا
پیدا شدن . [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظهور. ظاهر شدن . آشکار شدن .نمایان شدن . ظاهر گشتن . بوجود آمدن . تجلی . طلوع . بدو. (منتهی الارب ). عرض . بقول . اتضاح . وضوح . (منتهی الارب ). تبیین . استبانة. ابانة. بیان کردن : بروز چهارم سپیده دمان چو خو...
-
غلبه پیدا كرد بر
دیکشنری فارسی به عربی
استحوذ علي
-
پیدا آمدن
لغتنامه دهخدا
پیدا آمدن . [ پ َ/ پ ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) آشکارا شدن . ظاهر گردیدن . نمودار گردیدن . پدید آمدن . حاصل شدن . معلوم گشتن . از نهان بعیان آمدن . از غیبت بحضور پیوستن : از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلیدتا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید. منوچهری .اگر وق...
-
استحوذ علي
دیکشنری عربی به فارسی
سيطره يافت بر , مسلط شد بر , كنترل را به دست گرفت , غلبه پيدا كرد بر , فائق آمد بر , پيروز شد بر , سلطه پيدا كرد بر , چيره شد بر
-
شیوع پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استفاض
-
ازدیاد پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استفاض
-
شایستگى پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استأهل
-
استظهر علي
دیکشنری عربی به فارسی
پيروز شد بر , غالب آمد بر , شكست داد , فائق آمد بر , سيطره يافت بر , سلطه پيدا كرد بر
-
باور کردن
لغتنامه دهخدا
باور کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقرون به یقین ساختن . تردد برطرف کردن . (از فرهنگ رشیدی ). یقین کردن . معتقد شدن که چنین است . (یادداشت مؤلف ). به راست داشتن شنوده ای . راست داشت گفتاری . استوار داشتن . عقیده پیدا کردن . اعتقاد پیدا کردن . معتق...
-
گنجایشِ را پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استوعب
-
ظرفیت را پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استوعب