کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلب انکار پیام گیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
از خود سلب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انکر
-
سلب مالکیت کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
صادر
-
سلب مصونیت سیاسى
دیکشنری فارسی به عربی
رفع الحصانة الدبلوماسية
-
سلب و ایجاب
فرهنگ گنجواژه
بود و نبود.
-
سلب صلا حیت کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد , عطل
-
جستوجو در متن
-
renunciation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انکار، چشم پوشی، قطع علاقه، ترک، کناره گیری
-
تَنقِمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
عیب می گیرید-خرده گیری می کنید(از نَقِمت به معنی انکار و خرده گیری و عقوبت زمانی یا عملی است)
-
receiver deniable encryption
رمزگذاری گیرندهانکارپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی رمزگذاری که در آن گیرنده بتواند دریافت پیام رمزشده را انکار کند
-
deniable encryption
رمزگذاری انکارپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی رمزگذاری که در آن فرستنده بتواند در صورت لزوم ارسال پیام رمزشده را انکار کند متـ . رمزگذاری فرستندهانکارپذیر sender deniable encryption
-
bi-deniable encryption
رمزگذاری دوسوانکارپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی رمزگذاری که در آن هر دو طرف ارتباط، یعنی فرستنده و گیرنده، قادر به انکار پیام دریافتی خود باشند
-
تصدیق کردن
لغتنامه دهخدا
تصدیق کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقرار به راستی کردن . (ناظم الاطباء). راست شمردن . راستگوی شمردن . راست داشتن .راستگوی داشتن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : به هر پیام که آورد کرده ام تصدیق به هرچه از تو رسیده است گفته ام صدّق . انوری .نرسد نامه ٔ س...
-
بیسمارک
لغتنامه دهخدا
بیسمارک . (اِخ ) بیزمارک . عنوان کاملش اوتوفورست فون بیسمارک معروف به صدر اعظم آهنین (1815 - 1898 م .). سیاستمدار آلمانی و موجد امپراطوری آلمان ؛ نخست وزیر (1862 - 1890 م .) پروس ، صدر اعظم (1871 - 1890 م .) آلمان . وی پارلمان را بعلت اینکه با بودجه ...
-
صدرالدین
لغتنامه دهخدا
صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) ربیعی (مولانا...) وی در قصبه ٔ فوشنج بامر خطابت مشغول بودو بواسطه ٔ جودت طبع و حدت ذهن در سلک ندماء و خواص ملک فخرالدین محمد کرت انتظام یافت و به اشاره ٔ ملک کرت نامه ای بر وزن شاهنامه در تاریخ ملوک غور بنظم آورد و د...
-
سلام
لغتنامه دهخدا
سلام . [ س َ ] (ع اِ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی ، به معنی بهی که در درود بر کسی گویندیعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم و با فعل دادن ، کردن ، و زدن و گفتن آید. (از ناظم الاطباء). درودگفتن . ته...
-
درماندن
لغتنامه دهخدا
درماندن . [ دَ دَ ](مص مرکب ) ماندن . عاجز و بی چاره بودن . (آنندراج ). عاجز شدن . بدبخت و بی نصیب شدن و بیچاره و بی نوا شدن .(ناظم الاطباء). گرفتار شدن . فروماندن . بی حرکت و جنبش شدن . عجز آوردن . نتوانستن . مضطر شدن . عاجز آمدن . (یادداشت مرحوم ده...