کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سلبی
معنی
(سَ لْ) [ ع . ] (ص .) منسوب به سلب ، نفیی ، منفی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
منفی ≠ ایجابی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلبی
واژگان مترادف و متضاد
منفی ≠ ایجابی
-
سلبی
لغتنامه دهخدا
سلبی . [ س َ ] (اِ) گل مریم . (گل گلاب ). || (ص نسبی ) منسوب به سلب . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
سلبی
لغتنامه دهخدا
سلبی . [ س َ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ سلیب ، به معنی ربوده عقل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به سلب شود.
-
سلبی
فرهنگ فارسی معین
(سَ لْ) [ ع . ] (ص .) منسوب به سلب ، نفیی ، منفی .
-
واژههای مشابه
-
سلبي
دیکشنری عربی به فارسی
منفي , منفعل
-
negative peace
صلح سلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فقدان جنگ و خشونت آشکار و مستقیم در عرصههای داخلی و خارجی
-
واژههای همآوا
-
صلبی
لغتنامه دهخدا
صلبی . [ ص ُ ] (ص نسبی ) منسوب به صلب . اَبی . پدری . مقابل بطنی و امی : برادر صلبی ؛ برادر پدری . برادر صلبی و بطنی ؛ برادر ابوینی ، برادر پدری و مادری .
-
صلبی
لغتنامه دهخدا
صلبی . [ ص ُ ] (ص نسبی ) منسوب به صلب که بطنی است از بنی سامة. (از الانساب سمعانی ).
-
صلبی
لغتنامه دهخدا
صلبی .[ ص ُل ْ ل َ بی ی ] (ع اِ) صُلَّب . سنگ فسان . سنگی که بدان جلا دهند. (منتهی الارب ). رجوع به صُلَّبیَّة شود.
-
صلبی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صُلب) [عربی. فارسی] solbi ۱. [مجاز] ویژگی خواهران یا برادرانی که فقط از جانب پدر مشترک باشند.۲. مربوط به پدر.۳. مربوط به یک نسل.
-
جستوجو در متن
-
منفعل
دیکشنری فارسی به عربی
سلبي
-
ایجابی
واژگان مترادف و متضاد
اثباتی ≠ سلبی