کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سلامت
/salāmat/
معنی
۱. تندرستی. Δ در فارسی یای مصدری اضافه میکنند و سلامتی میگویند که فصیح نیست.
۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.
۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.
۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت رسوم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بهداشت، صحت ≠ بیماری
۲. راحت
۳. امنیت ≠ ناامنی
۴. بهبود، تندرستی، شفا، عافیت
۵. تندرست، سالم ≠ ناخوش
۶. بیگزند، مصون
۷. رستگاری، فلاح
۸. آرامش، صلح
۹. رهایییافتن، نجات یافتن،
۱۰. سالم ماندن، بیگزندماندن
برابر فارسی
ت ندرست، شاداب
دیکشنری
health, healthy, limpidity, well-being
-
جستوجوی دقیق
-
سلامت
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāmat) (عربی) سالم ، تندرستی ، صحت ؛ (در حالت قیدی) بطور سالم ، در حال صحت ؛ (در قدیم) امنیت و آرامش ، رستگاری .
-
سلامت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهداشت، صحت ≠ بیماری ۲. راحت ۳. امنیت ≠ ناامنی ۴. بهبود، تندرستی، شفا، عافیت ۵. تندرست، سالم ≠ ناخوش ۶. بیگزند، مصون ۷. رستگاری، فلاح ۸. آرامش، صلح ۹. رهایییافتن، نجات یافتن، ۱۰. سالم ماندن، بیگزندماندن
-
سلامت
فرهنگ واژههای سره
ت ندرست، شاداب
-
سلامت
لغتنامه دهخدا
سلامت . [ س َ م َ ] (ع مص ، اِمص ) بی گزند شدن . بی عیب شدن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : چه خوش گفت آن نکوگوی نکوکارکه سَر خواهی سلامت سِرّ نگهدار. جامی . || عافیت . تندرستی . (فرهنگ فارسی معین ) : می اندیشم که از تو باشد حدیث امیر برادر ابواحمد ادا...
-
health
سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] برخورداری از آسایش کامل جسمی و روانی و اجتماعی و نه صرفاً فقدان بیماری و ناراحتی
-
سلامت
فرهنگ فارسی معین
(سَ مَ) [ ع . سلامة ] 1 - (مص ل .) بی - عیب شدن . 2 - رهایی یافتن . 3 - (اِمص .) امنیت . 4 - تندرستی . 5 - نجات ، رستگاری . 6 - خالص از بیماری ، شفا.
-
سلامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سلامة] salāmat ۱. تندرستی. Δ در فارسی یای مصدری اضافه میکنند و سلامتی میگویند که فصیح نیست.۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت ...
-
واژههای مشابه
-
health system
نظام سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] کلیۀ سازمانها و سازوکارها و برنامهها و خدمات و منابع که در یک منطقۀ جغرافیایی بهطور مستقیم بر سلامت افراد و جامعه مؤثر هستند
-
health need
نیازهای سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] آنچه برای سلامت و راحتی و آسایش فرد ضروری است
-
health technology
فنّاوری سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] تجهیزات ویژه شامل ابزارهای رایانهای و الکترونیکی و مکانیکی که در افزایش توانایی و اثربخشی مداخلات تشخیصی و درمانی به کار میآیند
-
health management
مدیریت سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] بهکارگیری بیشینۀ منابع محدود برای دستیابی به اهداف سلامت در سطح فردی یا همگانی
-
health status
وضعیت سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] درجۀ توانایی فرد در کارکرد جسمی و روانی و اجتماعی با کمک نظام مراقبت سلامت یا بدون آن
-
health personnel
کارکنان سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] افراد شاغل در بخش سلامت فارغ از نوع و رشتۀ آموزشی، وضعیت استخدامی، نوع فعالیت صف یا ستاد و محل فعالیت آنها اعم از دولتی و خصوصی
-
سلامت باشید
فرهنگ واژههای سره
پاینده باشید، زنده باشید