کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقوط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سقوط سنگین
دیکشنری فارسی به عربی
هبوط
-
سقوط کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رکود
-
crash locator beacon, CLB
مکاننمای سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی فرستندۀ رادیویی خودکار که در هنگام سقوط از هواگَرد جدا میشود و در نزدیکی لاشۀ هواگَرد نشانک رمزی ارسال میکند
-
falling number apparatus
دستگاه عدد سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی برای تعیین فعالیت آلفاآمیلازی در آرد غلات متـ . آمیلازسنج
-
acceleration of free fall
شتاب سقوط آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← شتاب گرانی
-
سقوط کردن هواپیما
دیکشنری فارسی به عربی
تحطم
-
دچار سقوط واضمحلا ل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انهيار
-
واژههای همآوا
-
ثقوة
لغتنامه دهخدا
ثقوة. [ ث ُق ْ وَ ] (ع اِ) کاسه ٔ سفالین . سکره . سکوره . ج ، ثَقَوات . رجوع به ثفوة شود.
-
جستوجو در متن
-
collapsed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط کرد، فرو ریختن، غش کردن، سقوط کردن، دچار سقوط و اضمحلال شدن
-
collapsing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، فرو ریختن، غش کردن، سقوط کردن، دچار سقوط و اضمحلال شدن
-
collapse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط - فروپاشی، سقوط، فروریختگی، فروکش، اوار، فرو ریختن، غش کردن، سقوط کردن، دچار سقوط و اضمحلال شدن
-
debacles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، افتضاح، سرنگونی، سقوط ناگهانی حکومت و غیره
-
dropling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط
-
swashway
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط