کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقوطری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقوطری
لغتنامه دهخدا
سقوطری . [ س َ طَ ] (ص نسبی ) اسقوطری . اصقوطری . منسوب به سقوطر. و از آنجا صبر معروف سقوطری خیزد : روی بهی کجا بود مرد زحیر را که خودوقت سقوط قوتش صبر خورد سقوطری . خاقانی .رجوع به سقوطر شود.
-
واژههای مشابه
-
صبر سقوطری
لغتنامه دهخدا
صبر سقوطری . [ ص َ رِ س ُ طُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صَبِر شود.
-
جستوجو در متن
-
فیفرا
لغتنامه دهخدا
فیفرا. [ ] (معرب ، اِ) به یونانی به معنی تلخ ومراد از آن صبر سقوطری است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اسقطری
لغتنامه دهخدا
اسقطری . [ اُ ق ُ طَ ] (ص نسبی )سَقوطَری . منسوب به اسقطره . و رجوع به سقوطر شود.
-
اسقوطری
لغتنامه دهخدا
اسقوطری . [ اِ طَ ] (ص نسبی ) سقوطری : صبر اسقوطری . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به سقرطری شود.
-
الویس
لغتنامه دهخدا
الویس . [ اَ ] (لاتینی ، اِ) به لاتینی صبر سقوطری است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به صَبِر شود.
-
سقطره
لغتنامه دهخدا
سقطره . [ س ُ ق ُ رَ ] (اِخ ) سقطرة = سقوطری = سقوطره معرب سکوتره که جزیره ای است در اقیانوس هند نزدیک عدن . متعلق به انگلستان قریب 130 کیلومتر طول و 40 کیلومتر عرض دارد. مرکز جزیره شهر تاماریده است . سکنه ٔ جزیره در حدود 12000 تن است . محصول آن خرما...
-
زکاب
لغتنامه دهخدا
زکاب . [ زُ ] (اِ) صبر سقوطری و چادروا. (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی نوشته : زکاب ؛ صبر، ولی صاحب برهان می نویسد: زکاب به فتح زاء، مرکب و سیاهی ... و بگمان من اگر مصحف حبر نباشد زگاب به ضم زاء و گاف فارسی تخفیفی از زگالاب باشد. (ازیا...
-
حب غاریقون
لغتنامه دهخدا
حب غاریقون . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) درد مفاصل و استسقاء را مفید بود و فرنکیه و بلخیه را سودمند آید. صفت آن : صبر سقوطری و افتیمون از هر یک شش درم ، غاریقون چهار درم ، سقمونیا یک درم ، ایرسا و انیسون از هر یک دو درم ، همه را کوفته و بیخته به آب خال...
-
سقوطر
لغتنامه دهخدا
سقوطر. [ س َ طَ ] (اِخ ) نام جزیره ای است نزدیک به سواحل چهل فرسنگ در چهل فرسنگ که صبر خوب از آنجا آورند و صبر سقوطری منسوب بدانجااست و اهل آن جزیره ساحر و بی دین اند و اصل ایشان ازیونان بوده و سکندر ایشان را بجهت ساختن صبر بدین جزیره آورده و سحر ایش...
-
حب قوقایا
لغتنامه دهخدا
حب قوقایا. [ ح َب ْب ِ ] (اِ مرکب ) یا حب القوقایا. حب جالینوس . صاحب تحفه گوید: حب قوقایا خلطهای غلیظ لزج را دفع کند و صداع و سدر و دوار را نفع دهد. صفت آن : صبر سقوطری و عصاره ٔ افسنتین یا برگ او و مصطکی از هر یک دو درم ، سقمونیا و تخم حنظل از هر ی...
-
فیقرا
لغتنامه دهخدا
فیقرا. [ ] (معرب ، ص ) کلمه ٔ یونانی است و به معنی تلخ است ، و ایاره ٔ فیقرا را ازآن رو بدین نام خوانند که جزو عمده ٔ آن صبر است . (یادداشت مؤلف ). اصل این ایارج صبر است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). مراد از آن صبر سقوطری است . (فهرست مخزن الادویه ). ایا...
-
حب واصلی
لغتنامه دهخدا
حب واصلی . [ ح َب ْ ب ِ ص ِ ] (اِ مرکب ) حبی است نافع خنازیر. معجون از سنبل ، سلیخة، بلسان ، عود بلسان ، اسارون ، دارچینی ، زعفران ، مصطکی ، از هر یک یک مثقال ،صبر سقوطری ، دوازده مثقال . اسطوخودوس ، تخم حنظل از هر یک پنج مثقال ، تربد هشت مثقال ، سقم...