کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقوردیون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سقوردیون
/squrdiyon/
معنی
گیاهی علفی و پایا و خودرو از تیرۀ نعناعیان که بلندیش تا ۳۰ سانتیمتر میرسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار میرفته؛ مریمنخودی؛ ثومبری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقوردیون
لغتنامه دهخدا
سقوردیون . [ س َ ] (معرب ، اِ) شقردیون . سیر دشتی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به لغت یونانی سیر صحرایی باشد و به عربی ثوم البری خوانند. (برهان ) (آنندراج ). اسقوردیون . رجوع به همین کلمه شود.
-
سقوردیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹سقوردیون، اسقوردیون، اشقردیون، شقردیون› (زیستشناسی) [قدیمی] squrdiyon گیاهی علفی و پایا و خودرو از تیرۀ نعناعیان که بلندیش تا ۳۰ سانتیمتر میرسد و در طب قدیم برای تقویت معده به کار میرفته؛ مریمنخودی؛ ثومبری.
-
جستوجو در متن
-
اشقردیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ašqardiyun = سقوردیون
-
اسقوردیون
فرهنگ فارسی عمید
[معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'asqurdiyun = سقوردیون
-
موسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) musir گیاهی خوراکی شبیه سیر با گلهای سرخ یا بنفش؛ سیر کوهی؛ اسقوردیون؛ سقوردیون.
-
مطرقال
لغتنامه دهخدا
مطرقال . [ ] (معرب ، اِ) سیربری یا سقوردیون ... که آن را مطرقان نیز گویندو مطرقال نزد عامه ٔ اندلس سیربری است و چنین تصور می شود که کلمه از «ماتریکالیس » یا از «ماتریکاریا» پیدا شده و گیاهانی را شامل می گردد که در مقابل بیماری «ماتریس » مفید است و به...
-
سیر دشتی
لغتنامه دهخدا
سیر دشتی . [ رِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طبیبان اسقوردیون را گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اسم ثوم بری است و بیونانی سقوردیون گویند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
اشقردیون
لغتنامه دهخدا
اشقردیون . [ اَق َ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی شقردیون است که سیر صحرائی باشد و بعربی ثوم البری خوانند و حافظالاجساد نیزگویند. (برهان ). رجوع به شقردیون و سقوردیون شود.
-
موسیر
لغتنامه دهخدا
موسیر. (اِ) سیری است که ترشی و آچار سازند از آن . سیر کوهی . ثوم بری . حافظالاجساد. سیر صحرایی . سیر مو. ثوم الحیه . (از یادداشت مؤلف ). اسم فارسی بصل الزیز است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سیری است کوهی که از آن آچار سازند و در سرکه پرورند و با طعام خور...
-
اسقوردیون
لغتنامه دهخدا
اسقوردیون . [ اُ ] (معرب ، اِ) سیر دشتی . (نزهة القلوب ) (مؤید الفضلاء). بلغت رومی و بعضی گویند بیونانی دوائی است که آنرا بشیرازی سیرمو گویند. و آن سیر صحرائی است و بعربی ثوم الحیه خوانند و بعضی گویند عنصل کوچک است و از جمله ٔ اجزای تریاک فاروق باشد...