کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقط فروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سقط جنین کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض
-
سقط جنین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
إجهاضٌ
-
سقط جنین کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجْهَضَتْ
-
سقط دندان گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
مردن
-
سقط و پاره
لهجه و گویش تهرانی
تکه خرده آجر
-
سنگ و سقط
فرهنگ گنجواژه
خاک و سنگ.
-
پاره و سقط
فرهنگ گنجواژه
تکه آجر شکسته و بی مصرف.
-
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاض
-
کسی که موجب سقط جنین میشود
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض
-
واژههای همآوا
-
سقطفروش
واژگان مترادف و متضاد
بقال، خردهفروش، خواربارفروش
-
سقطفروش
لغتنامه دهخدا
سقطفروش .[ س َ ق َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که میوه افتاده را برداشته ارزان فروشد. (آنندراج ) (غیاث ). || دراصطلاح بازاریان دکانداری که قند، چای ، شکر، لیموی عمانی خشک ، فلفل ، زردچوبه ، میخک چینی (گیاه )، دارچینی ، زرشک پلویی ، سریشم ماهی ، نفط و... فرو...
-
سَقَط فروش
لهجه و گویش تهرانی
خوار و بار فروش
-
جستوجو در متن
-
پیش خان
لغتنامه دهخدا
پیش خان . (اِ مرکب ) پیش تخته . پیش خوان . جلو خوان . صندوق گونه ای که دکانداران چون عطار و سقط فروش در پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو آویخته است .
-
افتادن
لغتنامه دهخدا
افتادن .[ اُ دَ ] (مص ) از پا درآمدن . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ) (هفت قلزم ). از پا درآمدن . ساقط شدن . سقط شدن . (فرهنگ فارسی معین ) : بر شیر زخمی استوار کرد چنانکه بدان تمام شد و بیفتاد. (تاریخ بیهقی ). پادشاه ... به دو دست بر س...