کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقط شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سقط گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) دشنام دادن .
-
سقط همت
فرهنگ فارسی معین
(سَ قَ. هِ مَُ) [ ع . ] (ص مر.)پست - همت .
-
سقط کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) آجر - کاری ، به کار بردن آجر و سنگ در ساختمان .
-
سقط فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] saqatforuš فروشندۀ کالاهای خردهزیر؛ خردهفروش.
-
سقط کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [منسوخ] saqatkāri به کار بردن سنگ و آجر در ساختمان؛ آجرکاری.
-
سقط کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهض
-
سقط جنین
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاض
-
سقط جنین
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tebâheš karda طاری: vačaš bexosa طامه ای: vača bâreš bešiya طرقی: vača bâreš bešiya کشه ای: vača bâreš bešiya نطنزی: vačaš lâkarda
-
سَقَط فروش
لهجه و گویش تهرانی
خوار و بار فروش
-
سَقَط فروشی
لهجه و گویش تهرانی
عطاری عمده فروش ، خوار و بار فروشی.
-
سَقَط وسفت
فرهنگ گنجواژه
محکم.
-
سقط فروشی
واژهنامه آزاد
خرده فروشی؛ دکان کالاهای خرده زیر.
-
spontaneous abortion
سقط خودبهخودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] پایان یافتن بارداری قبل از هفتۀ بیستم حاملگی به علت وجود ناهنجاری در باره یا مادر یا عوامل محیطی متـ . بچهانداختن miscarriage
-
بچه سقط کردن
لغتنامه دهخدا
بچه سقط کردن . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ س ِک َ دَ ] (مص مرکب ) بچه انداختن . بچه افکندن . طفل نوزاد و نورس را خارج از قاعده ٔ معهود به دنیا آوردن . ساقط کردن بچه . کورتاژ .
-
سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شدت پشيمان شدند (در واقع يک اصطلاح است. بلا در دستهايشان قرار گرفت ، يعني طوري بلا بر ايشان مسلط شد که گويي دستهايشان در آن بود ، و اين تعبير را غالبا در باره نادميني که به آثار سوء عمل گذشتهشان مبتلا شدهاند و اين ابتلاء را پيشبيني نميکردند بکار ب...