کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقاخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سقاخانه
/saqqāxāne/
معنی
ظرف بزرگ یا منبع که در محلی بسازند و آب در آن بریزند تا مردم تشنه در آن جا آب بیاشامند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقاخانه
لغتنامه دهخدا
سقاخانه . [ س َق ْ قا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محلی که در آن آب ریزند که تشنگان خودرا سیراب نمایند. جایی که در آنجا آب برای تشنگان ذخیره کنند و آنجا را متبرک دانند. (فرهنگ فارسی معین ) : صاحب جمع سقاخانه مبلغ نوزده تومان و هفتصد و چهل دینار. (تذکرةالمل...
-
سقاخانه
فرهنگ فارسی معین
(سَ. نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) فرورفتگی کوچکی در دیوار مشرف به برخی گذرگاه ها که در آن آب برای نوشیدن مردم گذاشته می شد و از نوعی حرمت دینی برخوردار بود.
-
سقاخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] saqqāxāne ظرف بزرگ یا منبع که در محلی بسازند و آب در آن بریزند تا مردم تشنه در آن جا آب بیاشامند.
-
جستوجو در متن
-
دخیل بستن
لغتنامه دهخدا
دخیل بستن . [ دَب َ ت َ ] (مص مرکب ) پاره و کهنه به پنجره ٔ ضریحی به نیت برآمدن حاجتی گره بستن . خرقه به ضریحی یا درخت نظرکرده ای یا سقاخانه ای برای برآمدن حاجتی گره زدن .
-
شمس العرفاء
لغتنامه دهخدا
شمس العرفاء. [ ش َ سُل ْ ع ُ رَ ] (اِخ ) سیدحسین حسینی بن سیدمحمدرضا عارف ایرانی (متولد 1288هَ . ق . و متوفای 1353 هَ . ق . / 1313هَ .ش .). در عنفوان جوانی به تحصیل علوم شرعی پرداخت و مرید شیخ عبدالقدوس کرمانشاهی شد. پس از وفات مرشد به زیارت عتبات رف...
-
ازهر
لغتنامه دهخدا
ازهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) (جامع...) جامع مشهور مصر و آن نخستین مسجدی است که در قاهره تأسیس شده و قائد جوهر مولای المعزّ عبیدی به سال 359 هَ . ق . که طرح قاهره را ریخت بنیاد آنرا در روز شنبه ٔ سلخ جمادی الاولی آغاز کرد و در نهم رمضان سال 361 بپایان برد...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
جریده نگاری
لغتنامه دهخدا
جریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت تمدن مل...