کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفیره
لغتنامه دهخدا
سفیره . [ س َ رَ ] (ع اِ) گردن بند زر و نقره . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
صفیره
لغتنامه دهخدا
صفیره . [ ص َ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 18هزارگزی خاوری اهواز، 5هزارگزی شمال راه فرعی اهواز به رامهرمز. دارای 20 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
حنانیا
لغتنامه دهخدا
حنانیا. [ ] (اِخ ) (بمعنی کسی که خداوند او را دوست داشت ) یکی از اشخاصی است که بواسطه ٔ موعظه ٔ حواریان به دین پاک مسیح گرویده ، در زمانی که هر چیز در میان مسیحیان بالاشتراک شد او رفته ملک خود را فروخته ، قدری از بهای آنرا مخفی داشته باقی را بحضور رس...