کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفید شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کیله سفید
لغتنامه دهخدا
کیله سفید. [ ل َ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کیله سفید
لغتنامه دهخدا
کیله سفید. [ ل َس ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جیگران (گرمسیر ولدبیگی ) است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان واقع است و 200 تن سکنه دارد. در زمستانها قریب 110 خانوار از طایفه ٔ تفنگچی گوران برای تعلیف احشام خود به حدود خاوری این ده می آیند. (از فرهنگ جغ...
-
کهریز سفید
لغتنامه دهخدا
کهریز سفید. [ ک َ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گیس سفید
لغتنامه دهخدا
گیس سفید. [ س َ / س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیسه ٔ خادمه های خانه . (یادداشت مؤلف ). || خانمی محترمه و بزرگسال مانند ریش سفید. (از یادداشت مؤلف ). بانویی سالخورد که در جمع زنان خویشاوند فرمانش نافذ باشد و درمشکلات با وی رجوع کنند و به صوابدید او ک...
-
گیسوی سفید
لغتنامه دهخدا
گیسوی سفید. [ سو ی ِ س َ /س ِ ] (ترکیب وصفی ) گیس سفید. موی سپید : تا بسوزم به نهان خانه ٔ وصلت هر شب چرب چون شمع کنم پیش تو گیسوی سفید.علی خراسانی (از بهار عجم ).
-
کانی سفید
لغتنامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . واقع در 14هزارگزی شمال باختری دیواندره و 8هزارگزی باختر شوسه ٔ دیواندره ٔ سقز.ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 160 تن سکنه است . از رودخانه و چشمه مشروب میش...
-
کانی سفید
لغتنامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 10هزارگزی جنوب باختری جوانرود و دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
کانی سفید
لغتنامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روانسه ٔ شهرستان سنندج واقع در 14هزارگزی جنوب باختری روانسه در کنار راه فرعی سنجابی به جوانرود. ناحیه ای است واقع در دشت ، سردسیر و دارای 150 تن سکنه . از رودخانه ٔ دولت آباد مشروب میشود. محصولاتش غلا...
-
کانی سفید
لغتنامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 60هزارگزی شمال خاور سقز. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 100 تن سکنه . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات ، توتون ، لبنیات و تنباکو است . ...
-
کانی سفید
لغتنامه دهخدا
کانی سفید. [ س َ /س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔشهرستان سنندج . واقع در 30هزارگزی شمال باختری دیواندره و 1هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دیواندره به سقز. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 80 تن سکنه است آب آنجا از چشمه تأمین میشو...
-
کاو سفید
لغتنامه دهخدا
کاو سفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگی بیشتر شمال بندر ریک . (فارسنامه ٔ ناصری ). صحیح آن گاو سفید است (بکاف پارسی ). رجوع به گاو سفید ونیز رجوع به جلد هفتم فرهنگ جغرافیایی ایران شود.
-
کف سفید
لغتنامه دهخدا
کف سفید. [ ک َ ف ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برف را گویند. (برهان ). کنایه از برف باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
کوه سفید
لغتنامه دهخدا
کوه سفید. [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 377 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوه سفید
لغتنامه دهخدا
کوه سفید. [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قمرود که در بخش مرکزی شهرستان قم واقع است . 200 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ گائنی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کوه سفید
لغتنامه دهخدا
کوه سفید. [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان یخاب که در بخش طبس شهرستان فردوس واقع است و 207 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).