کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفسفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفسفة
لغتنامه دهخدا
سفسفة. [ س َ س َ ف َ ] (ع مص ) بیختن آرد و مانند آن . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بیختن . (المصادر زوزنی ). || نااستوار کردن کار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناکسی کردن . (المصادر زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
صفصفة
لغتنامه دهخدا
صفصفة. [ ص َ ص َ ف َ ] (ع مص ) تنها رفتن در زمین هموار. || چرانیدن صفصاف را. || (اِ) سکباجه که نوعی از آش است . رجوع به سکباجه شود. || بانگ گنجشک . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مسفسف
لغتنامه دهخدا
مسفسف . [ م ُ س َ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از سفسفة. مرد کم عطا و لئیم . (منتهی الارب ). لئیم العطیة، و برخی آن را لئیم الطبیعة نوشته اند. (از اقرب الموارد). و رجوع به سفسفة شود.
-
نااستوار
لغتنامه دهخدا
نااستوار. [ اُ ت ُ ] (ص مرکب ) غیرمحکم . (شعوری ). سست . ناپایدار. بی ثبات نامطمئن . ناخاطرجمع. بی اعتبار: هرط فی الکلام ؛ سخن نااستوار و ردی گفت . امر مُعثَلِب ؛ کاری نااستوار. (منتهی الارب ). سخنی نااستوار، بی اعتبار و نادرست . بندی نااستوار. سست ....