کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفت کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سفت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خرسانة , سد , شخص , شرکة , صلب , مازق , نغمة
-
سفت کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاد
-
سفت باد
لهجه و گویش تهرانی
منشاء بیماری در بدن
-
سفت گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
سختگیری
-
سفت و سخت
لغتنامه دهخدا
سفت و سخت . [ س ِ ت ُ س َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محکم و استوار و پابرجا. بسیار مقاوم .- سفت و سخت ایستادن ؛ سخت مقاومت کردن و ابرام ورزیدن .
-
hard-curd milk
شیر سفتدَلَمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که براثر انعقاد، دَلَمه سفت ایجاد میکند
-
پارچه نخی سفت بافت
دیکشنری فارسی به عربی
سباق القوارب
-
چیز سفت یا غلنبه
دیکشنری فارسی به عربی
عقدة
-
سفت و محکم
دیکشنری فارسی به عربی
متصلب
-
سفت جا کردن
لهجه و گویش تهرانی
سو استفاده
-
سفت و سخت
لهجه و گویش تهرانی
سخت
-
سفت و سقاله
لهجه و گویش تهرانی
چِغِر و خشک
-
روی سفت داشتن
لهجه و گویش تهرانی
پر رویی
-
شُل و سِفت
فرهنگ گنجواژه
ضد و نقیض. شل و سفت کردن، شل کن سفت کن.
-
سِفت و ثقیل
فرهنگ گنجواژه
سنگین.